فصل چهارم: خاطرات سید اسماعیل داودی شمسی

توکل به خدا و اطمینان به مردم

کد : 80604 | تاریخ : 29/04/1395

‏زمانی که جنگ هنوز رخ نداده بود امام فرمود: خوف به دلتان راه ندهید. ‏‎ ‎‏امام به مردم خیلی اطمینان داشت. زمانی که استاندار اصفهان بودم وقتی ‏‎ ‎‏خدمت امام گفتم مردم اصفهان همه جا با ما در صف مقدم هستند ولی ‏‎ ‎‏بعضی مسائل هست که اینها را ما نمی‌دانیم چه کار باید کرد؟ امام فرمود: ‏‎ ‎‏آقای طاهری در اصفهان هست، شما پیش وی بروید او به شما می‌گوید ‏‎ ‎‏که چه کار باید بکنید. یک دفعه هم گفت: شما با مردم باشید. نمی‌گفت ‏‎ ‎‏که مردم باید با شما باشند، می‌گفت: شما باید با مردم باشید و به دنبال ‏‎ ‎
‎[[page 148]]‎‏مردم بروید، مردم خیلی خوب هستند. در اوایل جنگ مردم در مساجد ‏‎ ‎‏شعبه‌های بسیج را تشکیل دادند امام می‌گفت: شما هم با مردم باشید و ‏‎ ‎‏برای مردم خدمت کنید خداوند شما را توفیق دهد. ‏

‏در صحبت‌های خصوصی هم که برای دستبوسی خدمت امام می‌رفتیم ‏‎ ‎‏امام در بالا می‌ایستاد ما نزد وی می‌رفتیم و می‌گفتیم: زمانی که ما به ‏‎ ‎‏تهران می‌آمدیم مردم گفتند سلام ما را به آقا برسانید، ما هم حالا سلام ‏‎ ‎‏آنها را می‌رسانیم. موقع خداحافظی امام دو کلمه می‌فرمود که در آن ‏‎ ‎‏کلمات کوتاه بسیاری از مسائل بود. به خاطر دارم یک بار در ‏‎ ‎‏صحبت‌های خصوصی به امام گفتم مردم خوب هستند ولی با هم دچار ‏‎ ‎‏اختلاف و دودستگی می‌باشند. امام ‌فرمود: شما با مردم باشید و نگران ‏‎ ‎‏هم نباشید و به مردم خدمت کنید. قبل از دیدار با امام کوهی از ‏‎ ‎‏مشکلات بود، و فکر می‌کردیم تا چند هفته دیگر همه چیز تمام می‌شود ‏‎ ‎‏و دیگر از انقلاب چیزی نمی‌ماند. امام می‌فرمود: شما کار خودتان را ‏‎ ‎‏انجام دهید و نگران نباشید. وی همیشه به خداوند توکل داشت. ‏

‏ ‏

 

[[page 149]]

انتهای پیام /*