فصل چهارم: خاطرات سید اسماعیل داودی شمسی

حرکت های مردمی در روزهای نزدیک پیروزی

کد : 80614 | تاریخ : 29/04/1395

‏در همان زمان من وقتی به محله خودمان در خیابان نیروی هوایی، محله ‏‎ ‎‏«کوکاکولا» که در حقیقت مردم مستضعف در خانه‌های کوچک و در زیر ‏‎ ‎‏زمین‌ها «کوکتل مولوتف» می‌ساختند رفتم، در یک جایی چیزی در ‏‎ ‎‏حدود صد تا دویست تا بطری بنزین پر کرده و البته درست روی هم ‏‎ ‎‏نچیده و همین طور روی هم انباشته بودند که با کوچک‌ترین جرقه ‏‎ ‎‏کبریت به آتش کشیده می‌شد. گفتم اینها را باید سازمان‌دهی کرد و باید ‏‎ ‎‏کسی در محله این فعالیت ها را هدایت کند. البته هیچ وقت نظر امام ‏‎ ‎‏آتش زدن و کارهایی از این قبیل نبود معمولا گروه‌های چپ چنین نظری ‏‎ ‎‏داشتند. امام معتقد بود که به مردم نباید خسارت وارد شود. این مسأله را ‏‎ ‎‏من می‌دانستم. می‌رفتم و می‌گفتم باید این کارها را کنترل کرد. به خاطر ‏‎ ‎‏دارم که به مساجد همان محله‌ها رفته و به ائمه جماعات که بعضی از ‏‎ ‎‏آنان را می‌شناختم‌ گفتم که این قبیل فعالیت‌ها باید در محلات سازمان‌دهی‏‏ ‏‎ ‎‏شود، آنان نیز با استقبال از این پیشنهاد می‌گفتند خداوند به شما خیر ‏‎ ‎‏بدهد و همان جا یک نفر را مأمور این کار می‌کردند. می‌گفتم من از ‏‎ ‎‏محله دیگر آمده‌ام تا این پیام را به شما بدهم که الان امشب و فردا شب ‏‎ ‎‏لازم است که ما چنین کاری را بکنیم و مراقب باشید کسانی هم نفوذی ‏‎ ‎‏نباشند. مثلا اینها را پخش کنید و زودتر برای محلاتی که باید استفاده ‏‎ ‎‏شود بفرستید. ‏

 

[[page 138]]

انتهای پیام /*