استاد عبدالحسین حائری

عنایت و گذشت حضرت امام نسبت به اینجانب

کد : 80730 | تاریخ : 17/06/1395

‏من با دختر مرحوم آیت‌الله سید محی‌الدین طالقانی که از فضلای قم ‏‎ ‎‏بود و با خانواده ما آشنایی داشت در سال 1338 ازدواج کردم. من ‏‎ ‎‏نمی‌دانستم که امام با آقای حاج سید محی‌الدین ارتباط نزدیک دارند. ‏‎ ‎‏سید از امام خواسته بود که حتما یک طرف عقد را داشته باشند. ‏


‎[[page 99]]‎‏من در حالی که لباسم را تغییر داده بودم در جلسه عقد وارد شدم. ‏‎ ‎‏دیدم امام آن جا نشسته‌اند و اصلا سرشان را بلند نکردند و با من حتی ‏‎ ‎‏سلام و علیک و احوالپرسی هم ننمودند. ‏

‏امام از اینکه از کسوت روحانیت خارج شده و از قم به تهران رفته ‏‎ ‎‏بودم، اوقاتشان تلخ بود. آقای دوانی برای من نقل کردند که من به خاطر ‏‎ ‎‏تولد پسرم ولیمه داده بودم که حاج‌آقا روح‌الله خمینی هم به عنوان مهمان ‏‎ ‎‏در آن مجلس حضور یافته و منتظر شخصی بودند. نزدیکی‌های ظهر آن ‏‎ ‎‏فرد آمد و گفت: من خودم دیدم که حائری لباسش را عوض کرده است. ‏‎ ‎‏امام از این خبر ناراحت شدند. ‏

‏البته آن حضرت پس از انقلاب با عنایت و لطف فراوان نسبت به اینجانب ‏‎ ‎‏ابراز محبت فرمودند. به طوری که یک‌ بار شهید مطهری چند روز پس از ‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب اسلامی به من گفتند: پریروز در خدمت امام بودم که یک ‏‎ ‎‏نامه‌ای از طرف گروهی از مدیرکل‌های مجلس آوردند که آنها نگران حقوق ‏‎ ‎‏ماهیانه خود بودند. امام فرمودند: مگر حائری آن جا نیست؟! بگویید به این ‏‎ ‎‏مسائل رسیدگی نماید و کتابخانه را هم در اختیار او بگذارید. ‏

‏با شنیدن این خبر خیالم راحت شد که کدورت امام نسبت به من از ‏‎ ‎‏بین رفته است. این برنامه در اول انقلاب اتفاق افتاد البته من رویم نشد ‏‎ ‎‏که به دیدار امام بروم که آن حضرت پیغامی مع‌الواسطه به وسیله آقای ‏‎ ‎‏مهدوی کنی برایم فرستادند که: آنجا نشستی چه کنی؟ به او بگویید به ‏‎ ‎‏قم بیاید، او خودش یک آیت‌الله است. با این همه من شرمنده بودم و ‏‎ ‎‏خیلی مشکلات داشتم. ‏

‎ ‎

‎[[page 100]]‎

انتهای پیام /*