حشمت الله رنجبر

دیدار دوست

کد : 80785 | تاریخ : 30/04/1395

‏امروز شخصی برای ملاقات امام به بیمارستان آمده است که تاکنون او‏‎ ‎‏را ندیده ایم، پیرمردی هفتاد ـ هشتاد ساله با قامتی متوسط و موهای‏‎ ‎‏کم پشت و سفید که یک جفت گیوه به پا دارد و پیراهنی کرم رنگ بر‏‎ ‎‏تن که روی شلوار انداخته است. به همراه او یکی از کارکنان دفتر آمد‏‎ ‎‏تا او را به اتاق امام راهنمایی کند. معمولاً در این چند روز از بستری‏‎ ‎‏شدن امام و ورود ملاقاتیها، اگر از اعضای خانواده امام، یعنی خانمها‏‎ ‎‏کسی در اتاق امام حضور داشته باشد، شخص ملاقات کننده منتظر‏‎ ‎‏می ماند تا اتاق از حضور خانمهای اهل بیت خالی شود، اما برخلاف‏‎ ‎‏معمول در این مورد اتفاق نمی افتد و شخص تازه وارد با مشایعت‏‎ ‎‏راهنمای خود به اتاق وارد می شود، و پس از سپری شدن دقایقی‏‎ ‎‏بیرون می آید. او بدون اینکه با کسی صحبتی بکند، از همان راهی که‏‎ ‎‏آمده است، می رود. کنجکاوی ما باعث می شود که در مورد ایشان از‏‎ ‎‏شخصی که او را همراهی می کرد سؤال کنیم که این فرد کیست؟ و چه‏‎ ‎‏نسبتی با بیت امام دارد؟ او می گوید: او آقای معلم دامغانی، عارفی‏
‎[[page 52]]‎‏گمنام و از دوستان و رفقای صمیمی امام، هست که از شهرستان‏‎ ‎‏دامغان برای دیدن امام آمده است؛ و گویا در حین این ملاقات، امام‏‎ ‎‏نیز از ایشان درخواست می کنند تا از خدا بخواهد که او را بپذیرد.‏

‏     در این روزها همه در تب و تاب هستند تا کاری کنند که سیر‏‎ ‎‏پیشرفت بیماری امام کنترل شود. هرچه در توان هست به کار گرفته‏‎ ‎‏می شود. امام نیز همکاری لازم را با پزشکان دارند. در این حالت هم‏‎ ‎‏هرگز نمازهایشان چه واجب و چه مستحب قضا نمی شود. ایشان‏‎ ‎‏روی تخت رو به قبله خوابیده اند و همیشه در حال خواندن نماز و ذکر‏‎ ‎‏به درگاه احدیت هستند.‏

‏ ‏

‎ ‎

‎[[page 53]]‎

انتهای پیام /*