فصل دوم

ثواب نماز شب

کد : 80961 | تاریخ : 16/06/1395

‏یک بار به مادرم گفتم: شما که شبها بیدار می شوید هم چشم و هم ریه شما‏‎ ‎‏ناراحت است، چرا اینقدر راجع به نماز شب تأکید دارید؟ مادرم گفت: من از زمان‏‎ ‎‏بچگی یک خاطره ای از امام دارم که آنقدر بر من ـ با آن سن کم ـ تأثیر گذاشته که‏‎ ‎‏فکر می کنم باید این کار را به عنوان نماز شب انجام بدهم. تابستانها حضرت امام‏‎ ‎‏برای استراحت به خمین می آمدند، حیاطهای خمین هم خیلی بزرگ بود،‏‎ ‎‏حضرت امام یک اتاقی انتهای حیاط داشتند و شبها با یک چراغ نفتی گردسوز به‏‎ ‎‏آنجا می رفتند. یکی از شبها که نصف شب بلند شدم، از دور در آن اتاق یک‏‎ ‎‏نوری دیدم، آهسته پشت آن اتاق رفتم و نگاه کردم، دیدم که حضرت امام به‏‎ ‎‏نماز شب ایستاده اند و مشغول دعا و نیایش هستند، وقتی صبح از ایشان سؤال‏‎ ‎‏کردم ایشان ثوابهای نماز شب را بیان کردند و این از آن زمان در ذهن من مانده‏‎ ‎‏است.‏‎[1]‎

‎ ‎

‎ ‎

‎[[page 82]]‎

  • . مریم کشاورز.

انتهای پیام /*