فصل اول

مغول سبزپوش

کد : 81000 | تاریخ : 16/06/1395

‏یک بار من و یاسر و محمدتقی و عماد سر دوچرخۀ حسن دعوایمان شده بود و‏‎ ‎‏متوجه نبودیم که امام دارند می بینند. همه یادمان رفته بود، دوچرخۀ خودمان‏‎ ‎‏را بیاوریم و من با زور بین این چند نفر، دوچرخه را صاحب شدم. از آن به بعد امام‏‎ ‎‏اسم مرا مغول گذاشتند، یعنی با زور توانستی دوچرخه را بگیری. هر وقت که‏‎ ‎‏مادر پیش آقا می رفت، سؤال می کردند: مغول کجاست؟ یا مغول حالش چطور‏‎ ‎‏است؟ در روزهای آخر که برای زیارت امام به بیمارستان رفتیم، پرستاران گفتند‏‎ ‎‏که لباس سبز بپوشید. امام با آنکه حالشان مساعد نبود به من گفتند: مغول‏‎ ‎‏سبز پوش شده، مغول درختی.‏‎[1]‎

‏ ‏

‎ ‎

‎[[page 62]]‎

  • )) مرتضی اشراقی.

انتهای پیام /*