فصل سوم: خاطرات حجت الاسلام محمدکاظم شکری

برنامه های روزمره در زندان

کد : 81400 | تاریخ : 03/05/1395

‏عمده برنامه‌‌های اصولی که بچه‌‌ها در زندان داشتند، یکی ورزش ‏‎ ‎‏صبحگاهی بود، ورزش شامگاهی هم داشتیم‌. دیگر سکوت بین روز، ‏‎ ‎‏سکوت اول شب برای مطالعه و سکوت مطلق جهت خوابیدن شبانه‌. ‏‎ ‎‏بیدار باش عمومی هنگام صبح‌. ‏

‏نوعاً زندانی‌ها با ورزش کردن عوارض جنبی زندان را به حداقل ‏‎ ‎‏می‌رساندند. در بین روز با توجه به ظرفیت حیاط زندان‌های عمومی‌، ‏‎ ‎‏والیبال و فوتبال گل کوچک انجام می‌گرفت‌. ‏

‏هر چند وقت یک‌بار کتاب‌های‌مان را می‌گرفتند، ماهی یک یا دو بار ‏‎ ‎‏کل پتو‌ها و فرش‌ها را بهم می‌ریختند تا اگر یادداشت و جزوه‌ای باشد ‏‎ ‎
‎[[page 128]]‎‏بگیرند. رادیو قاچاق بود، تلویزیون داخل بند بود و هر وقت صلاح ‏‎ ‎‏می‌دیدند اخبارش را برای‌مان می‌گذاشتند. ‏

‏داشتن چاقو و هر تیزی قاچاق بود. هر وقت کتاب‌ها را می‌گرفتند، ‏‎ ‎‏مذاکره‌‌های دو یا سه نفری شروع می‌شد و بحث‌ها جای کتاب را ‏‎ ‎‏می‌گرفت‌. ‏

‏سال 55 در زندان «زندگینامه علی بن ابیطالب‌(ع)» نوشته عبدالفتاح ‏‎ ‎‏عبدالمقصود را که هشت جلدی بود خواندم‌، «امام علی مشعلی و دژی» ‏‎ ‎‏نوشته خلیل جبران‌خلیل، «‏‏صوت العدالة و الانسانیة‏‏» نوشته جرجی زیدان ‏‎ ‎‏را خواندم‌. ‏

‏رمان «زن سی ساله» بالزاک‌، «بینوایان» ویکتور هوگو و... را مطالعه ‏‎ ‎‏کردم‌. ‏

‏به دلیل رعایت کردن بهداشت و مرتب کردن لباس‌ها، بیماری‌های ‏‎ ‎‏پوستی مثل گال خیلی کم بود. وضعیت روحی زندانی پس از قطعیت ‏‎ ‎‏یافتن محکومیت و برداشتن شکنجه و اذیت و آزار بهتر می‌شد. با توجه ‏‎ ‎‏به محکومیت‌ها، زندانیان را طبقه‌بندی می‌کردند. ده سال به بالا با هم، ‏‎ ‎‏پنج تا ده ساله‌‌ها با هم و زیر سه سال هم با هم بودند. ‏

 

[[page 129]]

انتهای پیام /*