فصل سوم: خاطرات حجت الاسلام محمدکاظم شکری

اوضاع زندان های پس از سال 50

کد : 81402 | تاریخ : 03/05/1395

‏از سال 50 وضعیت زندان‌های عمومی‌، انفرادی و نحوه بازجویی‌ها تغییر ‏‎ ‎‏کرد. به نحوی که کمتر کسی بود که بعد از دستگیری شکنجه نشود، ‏‎ ‎‏سوار آپولو نشود یا مورد آزار جسمی و روحی قرار نگیرد. ‏

‏به دلیل وجود دشمن مشترک‌ (رژیم پهلوی‌) برخورد با گروه‌های ‏‎ ‎‏چپی به حداقل رسید. هر روز یک شخصی به عنوان شهردار، ظروف غذا ‏‎ ‎‏را می‌شست‌، غذا می‌کشید، سفره را جمع می‌کرد، اتاق‌ها را جارو ‏‎ ‎‏می‌کرد. شهردار چهار یا پنج دستیار داشت که در این امور کمکش ‏‎ ‎‏می‌کردند. ‏

‏چون همه یکی بودیم درگیری‌‌ها به حداقل رسیده بود. اما خیلی ‏‎ ‎‏اوقات بعضی از علما گوشه‌گیری و اعتزال را پیش می‌گرفتند ولی سعی ‏‎ ‎‏می‌کردند مدارا کنند و درگیری به وجود نیاورند، ولی غیر مذهبی‌ها زیاد ‏‎ ‎‏پای‌بند نبودند. ‏

‏سال 53 که خط سازمان مجاهدین خلق کاملا افشا شد، با انشعابی که ‏‎ ‎‏به وجود آمد عناصر بالای سازمان ادعا کردند ما از همان اول همین طور ‏‎ ‎‏بودیم و از مذهب برای خودمان رنگی گرفتیم تا بتوانیم کار را پیش ‏‎ ‎‏ببریم‌. با این تحلیل علمایی همچون آقای طالقانی‌، هاشمی رفسنجانی‌، ‏‎ ‎‏ربانی شیرازی تصمیم گرفتند که جمع مذهبی‌‌ها را از غیر مذهبی‌‌ها جدا ‏‎ ‎‏کنند، ابتدا مورد اعتراض باند رجوی قرار گرفتند. با تهمت‌، جسارت، ‏‎ ‎
‎[[page 127]]‎‏توهین و دادن لقب سازشکار به علما سعی کردند القا کنند که اینها ‏‎ ‎‏بریده‌اند و مرتجع و واپس‌گرا هستند. زیر بار این جدایی نرفتند ولی بعداً ‏‎ ‎‏برخورد تندی پیشه کردند و همه چیز را جدا کردند. ‏

 

[[page 128]]

انتهای پیام /*