فصل سوم: خاطرات حجت الاسلام محمدکاظم شکری

ورود به مبارزه

کد : 81429 | تاریخ : 03/05/1395

‏نقطه آغاز ورودم به مبارزه هنگام تصویب لوایح ششگانه انقلاب به ‏‎ ‎‏اصطلاح سفید بود. شکل ورود به این صورت بود که نزدیک مغازه پدرم ‏‎ ‎‏یک ستاد تبلیغات رفراندوم و رأی‌گیری بود. یک مشت از اوباش ‏‎ ‎‏مجیدیه و احیانا عناصری که تحت نفوذ ساواک آن روز بودند، آن جا ‏‎ ‎‏فعالیت می‌کردند. پدرم برای اینکه سر از کار این ستاد در بیاورد، مرا به ‏‎ ‎‏عنوان خبرگیر به آنجا فرستاد. من هم همراه آنها بودم‌، ولی کسی به من ‏‎ ‎‏توجهی ‌نداشت‌. به همین دلیل خبر‌ها را مرتب به پدرم می‌رساندم‌. ‏

‏یکی از این خبر‌ها این بود که‌ مطرح کردند حاج شیخ رضا (پدر من‌) ‏‎ ‎‏برای رای‌گیری آمد یا نه‌؟ جواب دادند: نه‌. گفتند: بروید بیاوریدش‌. قبل ‏‎ ‎‏از اینکه بیایند و پدرم را ببرند، من خبر را به ایشان رساندم‌، او هم مغازه ‏‎ ‎‏را بست و خود را پنهان کرد. این آغاز حرکت بود. ‏

 

[[page 107]]

انتهای پیام /*