در زندان که بودم فکر میکردم امام چه کسی را برای صدارت برمیگزیند. شب ششم آبان (در زندان اوین بودم) به ما گفتند: امشب به بند شما میآیند و من هم شهردار بند بودم. آیتالله سید محمود طالقانی و آیتالله حسینعلی منتظری و آقای موحدی ساوجی به همراه چند تن از روحانیون آمدند. با یکی از ما شروع کردند به حرف زدن و سؤالشان این بود، الآن اگر شاه فرار بکند و برود، امام چه کسی را به عنوان رئیس جمهور تعیین بکند؟ یکی به شوخی گفت: از قول ما به امام بگویید ما را انتخاب بکند. ظاهرا آیتالله منتظری گفت: امام شوخی نمیکنند. وقتی میگوید که من دولت تعیین میکنم، دولت تعیین میکند و افرادش را هم دارد. آقایان میگفتند ما قصد نظرخواهی و پیشنهاد به امام داریم،
[[page 49]]ولی ما گفتیم: نخیر امام خودشان هر کس را که صلاح بدانند انتخاب میکنند و افرادش را هم دارند.
انصافاً انتخاب مهندس مهدی بازرگان در آن مقطع بهترین انتخاب بود. ما در زندان بودیم و میدانستیم که مهندس بازرگان یک چهره قدیمی و مبارز است؛ یک چهره قدیمی مسلمانی است که در دانشگاه، اسلام را مطرح کرده بود؛ با چهرهای که تقریبا در بازار وجهه داشت، در بین روحانیون هم وجهه داشت. ایشان خیلی جامع بود و میتوانست هم بازار، هم دانشگاه و هم روحانیون را داشته باشد.
امام بعداً انتصابهای دیگری انجام داد. مثلا امام کسی را برای سرپرستی رادیو و تلویزیون انتخاب کردند. همچنین در هر استانی امام یک نفر را به عنوان نماینده خودشان منصوب کردند. مثلا در خراسان، آقای واعظ طبسی را تعیین کردند، در قم آیتالله علی مشکینی را به عنوان امام جمعه تعیین کردند. خب این امام جمعهها نماینده امام هم بودند. در اهواز امام از روحانیون نماینده تعیین کردند، ولی دولت موقت وقتی رسما بعد از انقلاب تشکیل شد، همان استانداریها و فرمانداریها را تشکیل داد. امام مهندس بازرگان را منصوب کردند و مردم هم پشتیبانی کردند. امام یکسری انتصابهای این طوری داشت. یکسری از انتصابها هم در بین روحانیت بود که الحمدلله در سرتاسر ایران تشکیل شد.
[[page 50]]