فصل دوم: خاطرات حجت الاسلام علی خاتمی

خاطرات تلخ و شیرین زندان

کد : 81552 | تاریخ : 08/06/1395

‏دوران زندان انصافا پرخاطره و شیرین‌ترین خاطرات زندگی فردی و ‏‎ ‎‏اجتماعی ما بود. من در زندان مطالعات زیادی داشتم‌. یک دوره تفسیر در ‏‎ ‎‏زندان دیدم‌. چند کتاب فقهی از لمعه و شرایع را تدریس کردم‌. چهار ‏‎ ‎‏دوره نهج‌البلاغه را تدریس کردم‌. کل تاریخ عرب‌ و جهان اسلام را ‏‎ ‎‏مطالعه کردم‌. اساتید خوبی هم آنجا بودند. مثلا پیش طاهر احمد زاده، ‏‎ ‎‏فلسفه تاریخ را خواندم‌. تاریخ روسیه و جهان را پیش عبدالله شهیدی که ‏‎ ‎‏از افسران توده‌ای که 24 سال در زندان بود خواندم‌. تاریخ نهضت‌های ‏‎ ‎‏صدساله را پیش آقای رضا رادی‌زاده خواندم‌. از آیت‌الله ربانی شیرازی ‏‎ ‎‏اسفار را آموختم‌. در مورد فدائیان اسلام و حزب ملل و حزب‌الله تهران ‏‎ ‎‏مطالبی از آقای مهدی عراقی آموختم‌. از آقای محمد سلامتی دو سال ‏‎ ‎‏اقتصاد خرد و کلان آموخته و متقابلا به وی روش رئالیسم آموزش دادم‌. ‏

‏من در زندان به عنوان مدرس نهج‌البلاغه معروف شده بودم‌ و چون ‏‎ ‎‏نمی‌شد جمع زیادی گرد هم آیند، جلسات معمولاً هفت نفره تشکیل ‏‎ ‎‏می‌شد. مفاتیح را باز می‌کردیم که گویی داریم دعا می‌خوانیم و بعد ‏‎ ‎‏نهج‌البلاغه درس می‌دادم‌. ‏

‏خیلی از تدریس‌‌ها توی حیاط بود و مأمورین فکر می‌کردند ما در ‏‎ ‎‏حال صحبت هستیم‌. البته خیلی آرام صحبت می‌کردیم‌. به طوری که اگر ‏‎ ‎‏در فاصله دو متری شخص دیگری ایستاده بود حرف‌ها را نمی‌شنید.‏


‎[[page 77]]‎‏برای تنبیه و شکنجه کردن بدین شکل عمل می‌کردند که افراد را به ‏‎ ‎‏زیر هشتی می‌بردند و در انظار دیگران این کار‌ها را نمی‌کردند. ‏

‏اگر مجازات شدیدتر بود پس از تنبیه‌، به سلول انفرادی می‌بردند که ‏‎ ‎‏در آنجا نور و هواخوری نبود. فقط یک سوراخی 10 × 10 بود که هوا ‏‎ ‎‏تعویض می‌شد. ‏

‏تفسیر فی ظلال سید قطب را تا جزء پانزدهم مطالعه کردم‌. به هیچ ‏‎ ‎‏وجه نمی‌گذاشتم وقتم به بطالت بگذرد. ما در زندان وقت کم می‌آوردیم‌. ‏

‏یکی از توصیه‌‌های مهم به زندانیان این بود که زبان بیگانه را ‏‎ ‎‏بیاموزیم. بیکاری برای زندانی سم بود و انسان را به کار‌هایی مثل ‏‎ ‎‏جاسوسی می‌کشاند.‏

‏محیط زندان برای امثال ما برکت داشت و بهترین موقعیت برای ‏‎ ‎‏مطالعه و تحقیق و عبادت بود. از روزه و نماز مستحبی لذت می‌بردیم‌. ‏‎ ‎‏مأمورین با نماز جماعت مخالفت می‌کردند. ‏

 

[[page 78]]

انتهای پیام /*