در آن زمان چند گروه در زندان فعال بودند. تودهایها، فدائیان خلق، (طرفداران شوروی، چین، انور خوجه) مذهبیها، مجاهدین خلق، تشکیلات سعادتی، گروه لطفالله میثمی. اینها در زندان فعالیت داشتند. بعد از داستان 15 خرداد تعدادی طلبه هم به زندان آمدند و در هر بندی سی، چهل نفر طلبه داشت و عدهای از بزرگان هم آنجا بودند. همه گروهها آماده بودند که تازه واردها را جذب کنند.
اعضای حزب مؤتلفه در بند ششم بودند. نهضت آزادیها آن موقع به طور مشخص در زندان نبودند.
قاتلین منصور، آیتالله انواری، آقایان امامی، مهدی عراقی و عسگراولادی به عنوان بچه مسلمانهای سابقهدار زندان مطرح بودند.
یک گروهی از جوانان انقلابی به رهبری آقای دوزدوزانی بودند که مرکزشان میدان خراسان بود. یکی از فعالین حزبالله آقای تقدسی بود.
[[page 80]] ایشان نماز شب را ترک نمیکرد. البته اخلاق بسیار خوبی داشت و سعی میکرد به بچههای زندان بد نگذرد. حرکاتی انجام میداد تا دیگران را بخنداند. آقای جدیری و اکبر قربانی هم از کسانی بودند که روحیه خوبی داشتند و با تکهپرانی باعث خنده دیگران میشدند.
آقایان کچویی و لاجوردی هم جزو پرکارهای زندان بودند و بقیه بچهها از ایشان روحیه میگرفتند. چپیها با این دو نفر خیلی بد بودند چون تبلیغات آنها را خنثی میکردند.
[[page 81]]