فصل دوم: خاطرات مهدی فرهودی

گروههای داخل زندان

کد : 81786 | تاریخ : 30/04/1395

‏در زندان به «کمونیستها» چپی گفته می شد. آنها به صورت تشکیلاتی ‏‎ ‎
‎[[page 77]]‎‏روی جوانهای 20-18 ساله که مذهبی هم بودند کار می کردند و در مورد ‏‎ ‎‏مسائل عقیدتی مانند توحید و شناخت، نکته های انحرافی پیش ‏‎ ‎‏می کشیدند. نویسندگانی هم آنجا بودند که هیچ اعتقادی به خدا نداشتند ‏‎ ‎‏و با ما بحث می کردند. بعضی اوقات واقعاً موفق می شدند که بچه ها را به ‏‎ ‎‏انحراف بکشانند. بچه های سابق سازمان مجاهدین خلق و یا همین ‏‎ ‎‏منافقین فعلی بچه ها را جذب کرده و گروه سازی می کردند. البته ‏‏بچه هایی ‏‎ ‎‏که از نظر مذهبی و اعتقادی محکم بودند، حرکتی متقابل داشتند؛ یعنی ‏‎ ‎‏همین که می دیدند یک فرد مذهبی خوبی وارد سلول شد، سعی ‏‏می کردند ‏‎ ‎‏حمایتش کنند و او را تحت پوشش قرار دهند. در زندان، عصرها اسامی ‏‎ ‎‏بچه هایی را که دادگاهی داشتند می خواندند تا به دادگاه اعزام شوند ‏‎ ‎‏دادگستری ارتش وکیل تسخیری می داد و بچه ها را برای پرونده خوانی ‏‎ ‎‏می بردند، که خانواده ها از این مسأله نگران می شدند. از همین ‏‎ ‎‏بازنشسته های حقوقی ارتش به ما وکیل می دادند که اغلب هم فرمالیته ‏‎ ‎‏بود. وکیل با خانواده ها صحبت می کرد که من پرونده را خوانده ام و ‏‏سبک ‏‎ ‎‏است. می توان کمکش کرد و فلان و بهمان. دادگاهها هم فرمالیته بود‏‏.‏

 

[[page 78]]

انتهای پیام /*