فصل اول: خاطرات حمید حاجی عبدالوهاب

محکومیت در دادگاه نظامی

کد : 81830 | تاریخ : 30/04/1395

‏طی یک سال و اندی که در زندان بودم، هشت تا ده ماه اولش خبری از ‏‎ ‎‏دادگاه و این حرفها نبود. گهگاهی برای بازجویی می بردند و کتک ‏‎ ‎‏مفصلی می زدند. بعدها دادگاه نظامی شروع شد. یادم هست که مرحلهِ ‏‎ ‎‏اول دادگاه نظامی در ماه مبارک رمضان بود. وکیل تسخیری هم خودشان ‏‎ ‎‏گرفته بودند و من را به چهار سال زندان محکوم کردند. وکیل گفت: ماه ‏‎ ‎‏مبارک رمضان است، ایشان هم جوان است، خلا صه رحمی به حالشان ‏‎ ‎‏بکنید. پس از چند ماه دادگاه دوم (تجدید نظر) تشکیل شد. من به آن ‏‎ ‎‏حکم اعتراض کردم. در آن جلسه چند نفر بودند که هیچ ارتباطی با هم ‏‎ ‎‏نداشتیم، ولی در یک دادگاه محاکمه می شدیم. آن جا یک نفر ساواکی ‏‎ ‎‏آمد و گفت: اینها جوان هستند، اگر این ها را به ده سال زندان هم محکوم ‏‎ ‎‏کنید تحمل زندان را دارند. بعداً دیدیم که رأی دادگاه از چهار سال به ده ‏‎ ‎‏سال تغییر یافت. در آن مقطع با پیغامهای مختلف تلاش می کردیم از ‏‎ ‎‏بیرون وکیل بگیریم و بالاخره موفق شدیم. وکیل آمد و سعی کرد یک ‏‎ ‎‏دفاع تئوریک از ما بکند تا محکومیت ما کمتر شود. ولی همان ده سال ‏‎ ‎‏تأیید شد و من به زندان کمیته مشترک‏‏ و سپس در فروردین 1355 به ‏‎ ‎‏زندان قصر‏‏ منتقل شدم.‏

 

[[page 34]]

انتهای پیام /*