بخش اول: سیمای خمین

باز هم دربارۀ امیرمفخم

کد : 81927 | تاریخ : 01/01/1392

‏ ‏

‏دو مطلب مختصر دیگر از امیرمفخم و از عاقبت کارش که مایه عبرت است می نویسم.‏‎ ‎‏در خرم آباد و بروجرد اختلالات و سرکشی ایلات موجب شد که ایالت آنجا به‏‎ ‎‏امیرمفخم واگذار شود. ایشان و مرتضی قلی خان صمصام بختیاری برای رفع اخلال و‏‎ ‎‏خاتمه جنگ با قشونی به خرم آباد رفتند وجوه زیادی هم برده بودند که به رؤسا بدهند و‏‎ ‎‏ساکتشان کنند. رؤسا را دعوت و احضار می کنند و وعده وجوه می دهند و حواله وجه به‏‎ ‎‏عنوان میرزا فضل الله خان اصفهانی می نویسند. او خدمت می رسد و عرض می کند پول‏‎ ‎‏نیست و مصرف شده. می پرسد چه مصرفی؟ می گوید: من حقوق قشون را داده ام. امیر‏‎ ‎‏متغیر می شود که حالا اول ماه موقع پرداخت حقوق نیست. او می گوید من پرداختم. فوراً‏‎ ‎‏امیر دستور می دهد میرزا فضل الله خان را به صلابه و دار بزنند. میرزا حسن خان نامی‏‎ ‎‏فوراً می دود نزد مرتضی قلی خان و صمصام بختیاری ایشان را از خواب بیدار می کند و با‏‎ ‎‏عجله پای دار می برد و او وساطت می کند و امیرمفخم قبول می نماید. و نیز برای جنگ با‏‎ ‎‏شاهسون یا ایل دیگری در فارس مأمور می شود. من نوشتم شما با این دیانت و مسلمانی‏‎ ‎‏جنگ نکنید ببینید درد شاهسون چی است و دوا کنید او نوشت من مراعات دیانت را‏‎ ‎‏می کنم و فقط هفده یا نوزده نفر بیشتر از طرفین کشته نشد.‏

‎ ‎

‎[[page 31]]‎

انتهای پیام /*