مرحوم سید احمد هندی در تاریخ 17 رمضان 1257 قمری با سکینه خانم خواهر یوسف خان ازدواج کرده و مهرنامه و قباله خانه موجود است. صداق بیست تومان نقد و پانزده مثقال طلا مقوم به مبلغ بیست تومان. یک دست رختخواب قلمکار به مبلغ پنج تومان و پنج من شاه مس ساخته شده به مبلغ پنج تومان، یک دست فرش به مبلغ پنج تومان یک دانگ عمارت بیرونی و اندرونی و باغچه به اضافه یک دانگ باغ خمین (پنج من مس مرقوم سی کیلوگرم مس ساخته به وزن فعلی است) این مهریه مادر پدرمان
[[page 43]]می باشد. از این عیال یک پسر به نام آقا مصطفی و سه دختر به نام آغا بانو خانم متولده پنجشنبه 18 ربیع الاولی 1272 و صاحب خانم و سلطان خانم که تاریخ تولدشان را نمی دانم متولد گردیده اند. تاریخ تولد مرحوم آقا مصطفی پنجشنبه 29 رجب 1278 است و ایشان پسر بزرگتری از زوجه دیگری داشته اند که از همه اولادها بزرگتر بوده و نام مادرشان را نمی دانم و تاریخ تولد ایشان نیز در دسترس نمی باشد و اسمشان سید مرتضی مشهور به سید آقا (شنیدم حافظ الصحه ـ رئیس بهداری ـ بوده اند) ولی به دلیلی برخورد نکرده ام. قبل از سال 1255 مرحوم سید هندی قطعاً دو عیال دیگر داشته اند به نامهای شیرین خانم بنت عابد گلپایگانی و بی بی جان خانم بنت کربلایی سبز علی خمینی و غیر از این پنج اولاد که دو پسر و سه دختر باشد دیگر اولادی نداشته اند و مرحوم سید احمد هندی در خمین املاک و مستغلات (کاروانسرا و شترخان) خریده اند و امرار معاش ایشان از مالکیت بوده است. قدر مسلم املاک را از واسوران نیم فرسخی خمین خریده و املاک دیگری نیز داشته اند. وضع زندگی ایشان خوب و مرفه بوده و از اقران خود بهتر زندگی می کرده اند. آشپزخانه مخصوصی به طرز قدیم برای چلوپزی و اغذیه داشته اند برنج های بسیار ممتاز مصرف می نموده و کلفت و نوکر داشته اند. بنابر روایتی کنیزی هم داشته اند و من فقط یک شاهد و قرینه در این موضوع دارم و آن این است که در بین دو اطاق و دو صندوقخانه یک راهرو تقریباً به طول پنج شش زرع (هر زرعی یک متر و چهار سانتی متر است) داشتیم که در منتهاالیه این راهروی اطاقها، یک اطاق کم عرض و پر طول بود به اسم حبش خانه که شنیدم محل این کنیز بوده است و نیز شنیدم او آفتابه و لگن دست شویی بعد از نهار و شام، که معمول بوده غذا با دست می خوردند، می آورده با دستمال برای دست خشک کردن (حوله) و آفتابه لگن را اول نزدیک خانم خانه می برده و بعد نزد مرد خانه (بر خلاف معمول روز) و استدلال می کرده است که آن بی بی (زن آقا) (یا خواهر آقا) باصطلاح روز ـ زاییده و آقا نزاییده است. این مسموعات است.
پدر بزرگ ما طبق قرائن در هندوستان عیال و اولاد نداشته اند و برحسب یک شاهد
[[page 44]]ایشان از طایفه صاحب عبقات بوده اند ولی من مدرکی ندارم جز گفتۀ بعضی ها.
از مسافرتهای ایشان اطلاعی ندارم و تنها در ایران ازدواج کرده اند و بعضی اقوام زوجات ایشان را دیده بودم. مردمان محترم و معروفی بودند ولی فعلاً هیچ کدامشان را نمی شناسم. جد مرحوم ما سید هندی از قراری که در طفولیت شنیدم بسیار جدی و شدیدالعمل در امر به معروف و نهی منکر بوده و از خلاف شرعها و این نوع امور متأثر می شده و با شمشیر در مقام جلوگیری بر می آمده است. شنیدم حاکم خمین نسبت به جوانی قصد عمل نامشروع داشته است به محض شکایت به ایشان و اطلاع یافتن با شمشیر به دارالحکومه رفته و پسر را نجات داده و حاکم را مؤاخذه کرده است. در حالی که در آن ایام ـ 150 سال قبل ـ حکام تام الاختیار و تمام امور دیوانی بعهده حاکم بوده است تولد تمام ما و پدر و عمو و عمه ها و برادرها و خواهرها در همین عمارت اندرونی موروثی ما بوده و حضرت امام خمینی نیز در همین خانه اندرونی متولد شده اند.
در زمان فوت مرحوم سید احمد تمام اولاد پسر و دختر او زنده بوده اند. مرحوم سید احمد هندی به فارسی نوشتن و فارسی گفتن مسلط نبوده اند و آن مرحوم عناوین زیادی داشته است. در 12 ذیقعده 1254 دو زوجه ایشان به نامهای شیرین خانم و بی بی جان خانم تمام مهریه خود را به شوهرشان مرحوم سید هندی مصالحه کرده اند و مرحوم سید هندی طبق قباله های موجود از سال 1264 ق تا سال 1282 ق همه ساله املاکی از شاهین و واسوران و نازی و باغ و زمین و کاروانسرا و خانه خریداری کرده اند و از درآمد آنها امرار معاش می کرده و مخارج خود و عائله و مهمان و غیره را تأمین می نموده اند. قباله «نازی» در دسترس من نیست ولی خریداری آن محرز است؛ طبق مفاصاحساب و رسید دیوانی و دولتی در سال ترکی تنگوزئیل مطابق ربیع الاول 1280 قمری ایشان مالیات می داده اند و تخفیف می گرفته اند و مستمری نیز داشته اند که در مقابل مالیات محسوب می شده است.
مرحوم سید هندی در تاریخ 17 شوال 1281 قمری املاک و دارایی خود را به
[[page 45]]صورت شرعی به دو پسر خود مرحوم آقا سید مرتضی و مرحوم آقا مصطفی و به سه دختر خود مرحوم آغا بانو خانم و سلطان خانم و صاحب خانم صلح کردند سهم مرحوم سید مرتضی (سید آقا) به تنهایی در یک ستون و سهم مرحوم آقا مصطفی و سه دختر در یک ستون به طور اشتراک و به قدر سهم یک دختر برای خود نگاه داشته اند که اگر اولادی پیدا کردند به او بدهند و الا به مصارف خیریه برسانند و بعد اولادی پیدا نکردند و مرحوم آقا مصطفی صغیر حدود سه سال و نیم بودند و سایرین کبار و رشید بوده اند. آقا سید احمد هندی بعد از این مصالحه نامه باز املاکی خریده و به پسر کوچک خود مرحوم آقا مصطفی صلح کرده اند. در تاریخ الثامن و عشرین من شهر ربیع الثانی غرصه 1295 پارسئیل ترکی (توضیحاً غرصه به حروف ابجد و پارسئیل ترکی یعنی سال پلنگ، معمول سالهای سال بود و در جوانی مورد استعمال ما بود و در تقاویم عربی اصطلاحی و تقاویم فارسی درج می شد تقاویم عربی اصطلاحی بود و عربی نبود مگر بعضی کلمات و جمله ها) در تاریخ فوق دو شعیر واسوران و نیم دانگ شاهین و یک دانگ عمارت و متعلقات را به مرحوم آقا مصطفی پسر خود که حدود هفده سال زیادتر داشته و کبیر شده بود وبه مبلغ یک صد تومان مصالحه می نماید و بعد از قبض و اقباض یک صد تومان را به مرحوم آقا مصطفی پسر خود مسترد می نماید و می گوید در مزان صِغَر او من این مقدار یا زیادتر از درآمد پسرم برداشت کردم و بعد در همان تاریخ مرحوم آقا مصطفی تمام حقوق خود را به مادرش به مبلغ یک صد تومان صلح می نماید و در محضر شرع این دو مصالحه انجام شد. خداوند همه را غریق رحمت فرماید و این عملیات امیدوارم سرمشق ما قرار گیرد. سید هندی در روز دهم رجب 1288 زنده نبوده اند و مطابق قباله موجود تمام مخارج مربوط به فوت و استیجار نماز و روزه یک صد و بیست تومان معین شده و حمل نعش به کربلای معلاّ ده تومان و رد مظالم ده تومان قروض مرحوم سید شصت و سه تومان و هفت قران بوده است (ملاحظه می شود که قران و تومان چه ارزشی داشته است) که حمل نعش به کربلای معلاّ با وسایل آن روز که الاغ و قاطر و اسب بوده و چقدر در راه شبانه روز بوده اند ده تومان شده است و حالا چه مبلغی مخارج می شود.
[[page 46]]