بخش دوم: شرح حال خاندان ما

ازدواج و فرزندان سید احمد هندی

کد : 81934 | تاریخ : 01/01/1392

‏مرحوم سید احمد هندی در تاریخ 17 رمضان 1257 قمری با سکینه خانم خواهر‏‎ ‎‏یوسف خان ازدواج کرده و مهرنامه و قباله خانه موجود است. صداق بیست تومان نقد و‏‎ ‎‏پانزده مثقال طلا مقوم به مبلغ بیست تومان. یک دست رختخواب قلمکار به مبلغ پنج‏‎ ‎‏تومان و پنج من شاه مس ساخته شده به مبلغ پنج تومان، یک دست فرش به مبلغ پنج‏‎ ‎‏تومان یک دانگ عمارت بیرونی و اندرونی و باغچه به اضافه یک دانگ باغ خمین (پنج‏‎ ‎‏من مس مرقوم سی کیلوگرم مس ساخته به وزن فعلی است) این مهریه مادر پدرمان‏‎ ‎
‎[[page 43]]‎‏می باشد. از این عیال یک پسر به نام آقا مصطفی و سه دختر به نام آغا بانو خانم متولده‏‎ ‎‏پنجشنبه 18 ربیع الاولی 1272 و صاحب خانم و سلطان خانم که تاریخ تولدشان را‏‎ ‎‏نمی دانم متولد گردیده اند. تاریخ تولد مرحوم آقا مصطفی پنجشنبه 29 رجب 1278‏‎ ‎‏است و ایشان پسر بزرگتری از زوجه دیگری داشته اند که از همه اولادها بزرگتر بوده و‏‎ ‎‏نام مادرشان را نمی دانم و تاریخ تولد ایشان نیز در دسترس نمی باشد و اسمشان سید‏‎ ‎‏مرتضی مشهور به سید آقا (شنیدم حافظ الصحه ـ رئیس بهداری ـ بوده اند) ولی به دلیلی‏‎ ‎‏برخورد نکرده ام. قبل از سال 1255 مرحوم سید هندی قطعاً دو عیال دیگر داشته اند به‏‎ ‎‏نامهای شیرین خانم بنت عابد گلپایگانی و بی بی جان خانم بنت کربلایی سبز علی‏‎ ‎‏خمینی و غیر از این پنج اولاد که دو پسر و سه دختر باشد دیگر اولادی نداشته اند و‏‎ ‎‏مرحوم سید احمد هندی در خمین املاک و مستغلات (کاروانسرا و شترخان) خریده اند‏‎ ‎‏و امرار معاش ایشان از مالکیت بوده است. قدر مسلم املاک را از واسوران نیم فرسخی‏‎ ‎‏خمین خریده و املاک دیگری نیز داشته اند. وضع زندگی ایشان خوب و مرفه بوده و از‏‎ ‎‏اقران خود بهتر زندگی می کرده اند. آشپزخانه مخصوصی به طرز قدیم برای چلوپزی و‏‎ ‎‏اغذیه داشته اند برنج های بسیار ممتاز مصرف می نموده و کلفت و نوکر داشته اند. بنابر‏‎ ‎‏روایتی کنیزی هم داشته اند و من فقط یک شاهد و قرینه در این موضوع دارم و آن این‏‎ ‎‏است که در بین دو اطاق و دو صندوقخانه یک راهرو تقریباً به طول پنج شش زرع (هر‏‎ ‎‏زرعی یک متر و چهار سانتی متر است) داشتیم که در منتهاالیه این راهروی اطاقها، یک‏‎ ‎‏اطاق کم عرض و پر طول بود به اسم حبش خانه که شنیدم محل این کنیز بوده است و نیز‏‎ ‎‏شنیدم او آفتابه و لگن دست شویی بعد از نهار و شام، که معمول بوده غذا با دست‏‎ ‎‏می خوردند، می آورده با دستمال برای دست خشک کردن (حوله) و آفتابه لگن را اول‏‎ ‎‏نزدیک خانم خانه می برده و بعد نزد مرد خانه (بر خلاف معمول روز) و استدلال‏‎ ‎‏می کرده است که آن بی بی (زن آقا) (یا خواهر آقا) باصطلاح روز ـ زاییده و آقا نزاییده‏‎ ‎‏است. این مسموعات است.‏

‏پدر بزرگ ما طبق قرائن در هندوستان عیال و اولاد نداشته اند و برحسب یک شاهد‏‎ ‎
‎[[page 44]]‎‏ایشان از طایفه صاحب عبقات‏‎[1]‎‏ بوده اند ولی من مدرکی ندارم جز گفتۀ بعضی ها.‏‎[2]‎

‏از مسافرتهای ایشان اطلاعی ندارم و تنها در ایران ازدواج کرده اند و بعضی اقوام‏‎ ‎‏زوجات ایشان را دیده بودم. مردمان محترم و معروفی بودند ولی فعلاً هیچ کدامشان را‏‎ ‎‏نمی شناسم. جد مرحوم ما سید هندی از قراری که در طفولیت شنیدم بسیار جدی و‏‎ ‎‏شدیدالعمل در امر به معروف و نهی منکر بوده و از خلاف شرعها و این نوع امور متأثر‏‎ ‎‏می شده و با شمشیر در مقام جلوگیری بر می آمده است. شنیدم حاکم خمین نسبت به‏‎ ‎‏جوانی قصد عمل نامشروع داشته است به محض شکایت به ایشان و اطلاع یافتن با‏‎ ‎‏شمشیر به دارالحکومه رفته و پسر را نجات داده و حاکم را مؤاخذه کرده است. در حالی‏‎ ‎‏که در آن ایام ـ 150 سال قبل ـ حکام تام الاختیار و تمام امور دیوانی بعهده حاکم بوده‏‎ ‎‏است تولد تمام ما و پدر و عمو و عمه ها و برادرها و خواهرها در همین عمارت اندرونی‏‎ ‎‏موروثی ما بوده و حضرت امام خمینی نیز در همین خانه اندرونی متولد شده اند.‏

‏در زمان فوت مرحوم سید احمد تمام اولاد پسر و دختر او زنده بوده اند. مرحوم سید‏‎ ‎‏احمد هندی به فارسی نوشتن و فارسی گفتن مسلط نبوده اند و آن مرحوم عناوین زیادی‏‎ ‎‏داشته است. در 12 ذیقعده 1254 دو زوجه ایشان به نامهای شیرین خانم و بی بی جان‏‎ ‎‏خانم تمام مهریه خود را به شوهرشان مرحوم سید هندی مصالحه کرده اند و مرحوم‏‎ ‎‏سید هندی طبق قباله های موجود از سال 1264 ق تا سال 1282 ق همه ساله املاکی از‏‎ ‎‏شاهین و واسوران و نازی و باغ و زمین و کاروانسرا و خانه خریداری کرده اند و از درآمد‏‎ ‎‏آنها امرار معاش می کرده و مخارج خود و عائله و مهمان و غیره را تأمین می نموده اند.‏‎ ‎‏قباله «نازی» در دسترس من نیست ولی خریداری آن محرز است؛ طبق مفاصاحساب و‏‎ ‎‏رسید دیوانی و دولتی در سال ترکی تنگوزئیل مطابق ربیع الاول 1280 قمری ایشان‏‎ ‎‏مالیات می داده اند و تخفیف می گرفته اند و مستمری نیز داشته اند که در مقابل مالیات‏‎ ‎‏محسوب می شده است.‏

‏مرحوم سید هندی در تاریخ 17 شوال 1281 قمری املاک و دارایی خود را به‏‎ ‎
‎[[page 45]]‎‏صورت شرعی به دو پسر خود مرحوم آقا سید مرتضی و مرحوم آقا مصطفی و به سه‏‎ ‎‏دختر خود مرحوم آغا بانو خانم و سلطان خانم و صاحب خانم صلح کردند سهم مرحوم‏‎ ‎‏سید مرتضی (سید آقا) به تنهایی در یک ستون و سهم مرحوم آقا مصطفی و سه دختر در‏‎ ‎‏یک ستون به طور اشتراک و به قدر سهم یک دختر برای خود نگاه داشته اند که اگر‏‎ ‎‏اولادی پیدا کردند به او بدهند و الا به مصارف خیریه برسانند و بعد اولادی پیدا نکردند‏‎ ‎‏و مرحوم آقا مصطفی صغیر حدود سه سال و نیم بودند و سایرین کبار و رشید بوده اند.‏‎ ‎‏آقا سید احمد هندی بعد از این مصالحه نامه باز املاکی خریده و به پسر کوچک خود‏‎ ‎‏مرحوم آقا مصطفی صلح کرده اند. در تاریخ الثامن و عشرین من شهر ربیع الثانی غرصه‏‎ ‎‏1295 پارسئیل ترکی (توضیحاً غرصه به حروف ابجد و پارسئیل ترکی یعنی سال پلنگ،‏‎ ‎‏معمول سالهای سال بود و در جوانی مورد استعمال ما بود و در تقاویم عربی اصطلاحی‏‎ ‎‏و تقاویم فارسی درج می شد تقاویم عربی اصطلاحی بود و عربی نبود مگر بعضی‏‎ ‎‏کلمات و جمله ها) در تاریخ فوق دو شعیر واسوران و نیم دانگ شاهین و یک دانگ‏‎ ‎‏عمارت و متعلقات را به مرحوم آقا مصطفی پسر خود که حدود هفده سال زیادتر داشته‏‎ ‎‏و کبیر شده بود وبه مبلغ یک صد تومان مصالحه می نماید و بعد از قبض و اقباض یک‏‎ ‎‏صد تومان را به مرحوم آقا مصطفی پسر خود مسترد می نماید و می گوید در مزان صِغَر او‏‎ ‎‏من این مقدار یا زیادتر از درآمد پسرم برداشت کردم و بعد در همان تاریخ مرحوم آقا‏‎ ‎‏مصطفی تمام حقوق خود را به مادرش به مبلغ یک صد تومان صلح می نماید و در محضر‏‎ ‎‏شرع این دو مصالحه انجام شد. خداوند همه را غریق رحمت فرماید و این عملیات‏‎ ‎‏امیدوارم سرمشق ما قرار گیرد. سید هندی در روز دهم رجب 1288 زنده نبوده اند و‏‎ ‎‏مطابق قباله موجود تمام مخارج مربوط به فوت و استیجار نماز و روزه یک صد و بیست‏‎ ‎‏تومان معین شده و حمل نعش به کربلای معلاّ ده تومان و رد مظالم ده تومان قروض‏‎ ‎‏مرحوم سید شصت و سه تومان و هفت قران بوده است (ملاحظه می شود که قران و‏‎ ‎‏تومان چه ارزشی داشته است) که حمل نعش به کربلای معلاّ با وسایل آن روز که الاغ و‏‎ ‎‏قاطر و اسب بوده و چقدر در راه شبانه روز بوده اند ده تومان شده است و حالا چه مبلغی‏‎ ‎‏مخارج می شود.‏

‎ ‎

‎ ‎

‎[[page 46]]‎

  •  میر حامد حسین هندی، صاحب کتاب مشهور عبقات الانوار.
  •  پیوست شماره 1 دیده شود.

انتهای پیام /*