در آن تاریخ شاهزاده عبدالله میرزا حشمت الدوله بزرگترین شاهزاده در خمین و گلپایگان و محلات و خوانسار و بربرود و جاپلق و نقاط دیگر غیر از عراق (اراک) بود که عراق تیول شاهزاده عضدالسلطان بود. در هر صورت حشمت الدوله حاکم علی الاطلاق و رأس تمام زورمندان و بسیار مقتدر بود و در دهی به نام حشمتیه در یک فرسخی خمین سکونت داشت مردم از دست زورگویان به او متوسل می شدند که از زور شنیدن معاف شوند. پدر ما در مقابل این زورگوها و قاتلان و متجاوزان ایستاده بود و نمی گذاشت تعدی بکنند. حتی یک بار نوکر پدر ما را که ـ نامش قنبرعلی بود ـ دستگیر کرده بودند، پدرمان مقاومت کرد و با زور او را خلاص کرد و سپس بر علیه جانیان اقدام کرد و در نتیجه، بر اثر شکایت مردم، حشمت الدوله «بهرام خان» را گرفت و به زندان افکند (بهرام خان جد بهرامی های خمین است که بهرام خان نیز از قدرتمندان درجه دو خمین بود ولی با قدرت بیشتر از افراد خان های مافوق خود پیش می رفت و سدی در مقابل دیگران هم بود) بهرام خان در زندان سکته کرد و یا به قولی مسموم شد و دشمنی وابستگان او با حشمت الدوله و سایرین فزونی یافت.
[[page 78]]