بخش دوم: شرح حال خاندان ما

چگونگی دستگیری قاتلان سید مصطفی

کد : 81965 | تاریخ : 01/01/1392

‎ ‎

‏از تهران ظاهراً اتابک یا صدراعظم که در تاریخ 1320 قمری متصدی بود‏‎[1]‎‏ به مرحوم‏‎ ‎‏سردار حشمت که از شاهزادگان مقیم حشمتیه یک فرسنگی خمین بود ـ امر تعقیب‏‎ ‎‏صادر کردند و مرتکبان که فرار کردند در جاپلق، بربرود تابع الیگودرز به منزل خان بزرگ‏‎ ‎‏آنجا، (ظاهراً مرحوم خان باباخان یا دیگری بود) پناهنده شدند چون او هم از نگاهداری‏‎ ‎‏خودداری کرده بود در حال فرار به خوانسار منزل مرحوم آقا میرزا محمدمهدی‏‎ ‎‏خوانساری که بزرگترین و نافذترین روحانیان مناطق ثلاث یعنی گلپایگان و خمین و‏‎ ‎‏خوانسار بود پناهنده شدند ایشان هم موافقت نکردند و آنان از خوانسار برگشتند و به دو‏‎ ‎‏فرسخی خمین قلعه یوجان، ملکی خودشان رفتند.‏

‏مرحوم حاج میرزا محمدمهدی در تمام آن مناطق عالم مقتدر توانا و مسلح و‏‎ ‎‏با تفنگچی های زیاد بودند و متأسفانه با محمدعلی خراط که بدسابقه بود مربوط بود‏‎ ‎‏و چون دارای املاک زیاد و سرمایه و حتی جواهرآلات قیمتی بودند و با دولت‏‎ ‎‏تعارض داشتند و بعضی خوانین بختیاری طمع به املاک ایشان داشتند و بالاخره‏‎ ‎‏به دست مکرم الدوله و دامادش ماژور محمودخان (فرمانده ژاندارم و داماد‏‎ ‎‏مکرم الدوله) کشته شدند که بسیار مشروح و مفصل است و من در قسمتهایی در‏‎ ‎‏جریان بودم و از بحث خارج است. آن مرحوم قادر بود جعفرقلی خان و رضاقلی‏‎ ‎‏سلطان را دستگیر کند و نمی دانم چرا مسامحه کرد و شاید اگر می خواست آنها‏‎ ‎‏را دستگیر کند، منتهی به زد و خورد و کشتار می شد. در هر صورت آن دو به قلعه‏‎ ‎‏یوجان که املاکی در آنجا داشتند رفتند این قلعه متصل به دهکده امامزاده یوجان‏‎ ‎
‎[[page 84]]‎‏است که در امامزاده یوجان اقوام مادری ماها مرحوم شمس العلما و حاج آقا طاهر و سایر‏‎ ‎‏اقوام ساکن بودند و در ده دیگری که دیوکن نام داشت سایر اقوام مادری ما بودند. در‏‎ ‎‏آنجا و جعفر آباد (دیوکن و جعفر آباد) نیز مرحوم امام جمعه و شریعتمدار و جمعی‏‎ ‎‏دیگر از اقوام مادری ما ساکن بودند و بزودی خبر دادند که جعفرقلی خان و رضاقلی‏‎ ‎‏سلطان در قلعه بسیار مستحکم یوجان که دارای برجها و باروها و مزقلهای مرتب بود به‏‎ ‎‏سنگر نشسته و مهیا برای مقاومت شده اند. مرحوم سردار حشمت (نصرت الله میرزا)‏‎ ‎‏پسر مرحوم عبدالله میرزا حشمت الدوله‏‎[2]‎‏ نوۀ عباس میرزای معروف مأموریت یافت که‏‎ ‎‏آنها را دستگیر کندو او به منزل مرحوم شمس العلما وارد شد و مورد پذیرایی گرم و نرم‏‎ ‎‏واقع شد و آن مرحوم در پذیرایی از او و سوارانش کوتاهی نکرد. در خمین و کمره‏‎ ‎‏مهمانداری و پذیرایی در تمام اقشار مرسوم و مقبول بود و به واردین مهربانی و از آنها‏‎ ‎‏پذیرایی می کردند. پس از محاصره و حمله سردار حشمت و مقاومت آنها معلوم شد‏‎ ‎‏گرفتاری و جلب آنها مشکلات زیادی در بردارد فلذا قصد کردند از امامزاده یوجان از‏‎ ‎‏زیر زمین که شاید از قلعه مرحوم شمس العلما تا قلعه زیر زمین را کنده و به قلعه یوجان‏‎ ‎‏در داخل قلعه بروند. قاتلین که به قلعه پناه برده بودند به افراد حمله نمی کردند به‏‎ ‎‏نزدیکی افراد شلیک می کردند حتی به سینی غذا و خوراک، اما نه به افراد و به واسطه‏‎ ‎‏محصوریت دسترسی به تهیه فشنگ نداشتند. لذا در نتیجۀ این برخوردها که کسی به‏‎ ‎‏کشتار نرسید، اسلحه های آنها بدون فشنگ ماند و معذلک تسلیم نشدند و به ناچار افراد‏‎ ‎‏با تهیه نردبانی بلند از راه دیوارهای مرتفع قلعه به بام قلعه (که حالا هم باقی است) رفتند‏‎ ‎‏و مرتکبین را دستگیر و تحت الحفظ به تهران برده یا فرستاده و تحویل دادند و ضمناً‏‎ ‎‏خانم یکی از آنها در آنجا بوده است که او هم دستگیر می شود. و املاک آنها را دولت‏‎ ‎‏ضبط کرد خالصه نمود و ضبط کرد. بعد از چندی مادر و عمه و خواهر ما و خود ما نیز که‏‎ ‎‏بالغ نبودیم تقاضا نمودیم املاک آنها را به ورثه آنها برگردانند و صدراعظم یا مقامات‏‎ ‎‏مربوط قبول کرده و املاکشان را به ورثه آنها برگرداندند و خود جعفرقلی خان را به حبس‏‎ ‎‏تهران بردند و رضاقلی خان قبل از بازداشت به مرض شکم مبتلا و علی المذکور ترکیده‏‎ ‎‏بود.‏

‎ ‎

‎[[page 85]]‎

  •  در تاریخ 1320 قمری  صدراعظم ایران بود.
  • . سردار حشمت که به نصرت الله میرزا معروف بود به مرض خوره زبان کوچکش را از دست داده و بر خلاف متعارف به طریق دیگری حرف می زد برادر بزرگترش بنام غلام شاه خان که خوشنام نبود و مردم از او شکایت  می کردند در جوانی فوت شد و معروف بود که دربار یا دولت با موی سبیل پلنگ مسمومش کردند که پس از مراجعت از تهران چند روزی در بستر به حال احتضار بود و بعد مرحوم شد. و من به عیادتش رفتم.

انتهای پیام /*