نمی خواهم نسبت به سید ضیاء تنقید کنم به نظرم می رسید که او به فکر خدمت به ایران و مردم بود به معنویات اظهار علاقه می کرد تظاهر متداول و معمول فرنگستان و فرنگیان را دور انداخته بود از استعمال مشروبات در مهمانیهای خارجیها جلوگیری و منع کرده بود و من او را صالح نمی شناختم و متظاهرش نیز نمی دانستم اگر نوکر و مطیع بود پس از 90 روز بیرونش نمی کردند و طرد نمی شد. و نمی توانم او را تبرئه کنم چون بعضی اعمال و زندانیهای نامشروع داشت که قابل انکار و تفسیر نیست با او ارتباط خصوصی هم داشتم تجریش و شمیران بر حسب دعوت او در منزل شهاب خسروانی اگر موردی شد می نویسم جریان چه بود در مهمانی خصوصی که یک شب پس از چند سال از کودتای 1299 گذشته بود برحسب پیام رئیس اصناف تهران از طرف سید ضیاء که آن موقع نخست وزیر بود، از من و دو سه نفر برادر و خاله زاده ام به شمیران منزل شهاب خسروانی تجریش دعوت کرده بود و من که عازم مشهد مقدس بودم سفر را یکی دو روز به تأخیر انداختم دیدم به نماز مغرب و عشا رفت و انجام داد او یک مؤذن هم داشت که البته در این ملاقات و مهمانی که ما بودیم مؤذن حضور نداشت. و اطمینان داریم سید ضیاء تظاهر نمی کرد. خود رضاخان هم ندیدم ولی شنیدم که با عبا در قصر مرمر نماز می خواند. یک شنل آبی داشت ولو کهنه بود خیلی به آن علاقه داشت و معتقد بود شنل کذایی آمد دارد. زمان سید ضیاء رؤسای دولت و وزرا کثیراً خدوم و جمعی اهل نماز و ایمان بودند. بعضی اهل نماز نبودند ولی به مردم و مملکت خدمت می کردند تا بعد اوضاع تغییر کرد. کابینه های بعد از سید ضیاء و سالیان دراز زمان رضاخان و زمان بعد از او یعنی محمدرضا شاه اکثراً فاسد و ناباب بودند و جز بله قربان نه دینی نه معنویتی نه اخلاقی نه انسانیتی داشتند آنچه با نظر شاه موافق بود همان را می پسندیدند و می پرستیدند.
[[page 152]]