در آغاز تشکیل مجلس شروع به صحبت می نمایند و تقاضا می کنند که رأی اعتماد یا عدم اعتماد برای ریاست وزرایی و کابینۀ رضاخان گرفته شود. رضاخان که مجلس را ناموافق دیده با تعرض و تشدد از مجلس قهر کرده و به رودهن می رود. در جلسه، مرحوم مدرس و مرحوم دکتر مصدق و جمعی دیگر می گویند حال که رفته است رأی عدم اعتماد بدهید و او را بر کنار کنید. جمعی از محافظه کاران و معتدلین و طرفداران پول و پلو و زور و جمعی مرعوب مخالفت کرده و می گفتند این عمل موجب خواهد شد که کودتا کند و مجدداً به زور قوای نظامی و سیاستهای خارجی اوضاع را در دست بگیرد و وضع بدتری پیش بیاید. مرحوم مدرس می گوید دیگر نمی تواند کودتا کند و اگر کودتا کند مرا خواهد کشت و حالا که رفته است بگذارید برود و برکنار شود. ولی رعب اکثریت موجب شد گویا 12 نفر را معین نمایند که به بومهن بروند و او را به تهران و ریاست وزرایی برگردانند. ایضاحاً جمعیت بسیار ناچیزی تحت قیادت پهلوان زادۀ یزدی در مهمان خانۀ لقانطه ـ کنار میدان بهارستان (مجلس) ـ حامی رضاخان بودند و قادر به همراهی نبودند در این موقع مرحوم مدرس گفت: اگر رضاخان برگردد مرا خواهد کشت و به شماها تعرضی نمی کند بگذارید بیاید اگر آمد مرا بکشد این بهتر است تا اینکه او را برگردانیم.
[[page 157]]