بخش سوم: ظهور حکومت پهلوی در ایران

روابط نزدیک امیرمفخم با رضاشاه

کد : 82009 | تاریخ : 01/01/1392

‏ ‏

‏بعد از نهار آمدند و به امیر مفخم گفتند رضاشاه شما را احضار کرده که چهار بعدازظهر به‏‎ ‎‏دربار بروید. به من گفتند شما در خانقاه می مانید یا می آیید؟ گفتم می آیم. با هم سوار ماشین‏‎ ‎‏ایشان شدیم ماشین بسیار کم بود تازه روزی بود که راهنمایان شهربانی (نظمیه)‏‎ ‎‏سرچهارراهها جلو ماشین ها را می گرفتند و ایست می دادند امیرمفخم ناراحت شد ولی‏‎ ‎‏گفت من هم قبول می کنم و عمل کرد و بعد در باستیان من پیاده شدم و امیرمفخم عازم دربار‏‎ ‎‏رضاشاه شد. امیرمفخم مورد علاقه شاه بود هر چند در تبریز با محمد علی میرزا بود و‏‎ ‎‏همکاری داشت شاید علت علاقۀ او (پهلوی) به امیرمفخم این بود که در قامشلوی اصفهان‏‎ ‎‏و اسب دوانی و حضور بختیاریها جوانهای بختیاری درصدد ترور رضاشاه بودند و امیر‏‎ ‎‏مفخم و بعضی دیگر مانع شدند. بد نیست دربارۀ این دو نفر خودخواهی و جاه طلبی و‏‎ ‎‏مستبدی آنها اطلاعاتی را که دارم بنویسم. در بختیاری موقعی که امیر مفخم ایل خانی و‏‎ ‎‏حاکم مطلق می خواست بشود پیشنهاد کرده بود بعضی ادارات و محکمه های عدلیه باید‏‎ ‎‏منحل شود تا من بتوانم حکومت کنم و مورد موافقت قرار گرفته بود. در همان روزی که از‏‎ ‎‏خانقاه به ملاقات رضاشاه رفت با کفش سرپایی پاشنه دار که علما می پوشیدند می خواست‏‎ ‎‏برود. میرزا حسن خان افراسیابی پسر افراسیاب خان اهل حدود گنبد و گرگان که پدرش‏‎ ‎‏قاپوچی اندرونی امیرمفخم بود و حتی برادرهای بهجت السلطنه (خانم امیرمفخم) بدون‏‎ ‎‏دستور و اجازه قاپوچی نمی توانستند خواهرشان را ملاقات کنند، به امیرمفخم عرض کرد که‏‎ ‎‏بروم کفش واکس زده بیاورم، با این کفش سرپایی نروید و قبول کرد آن وقت ملاقات شاه باید‏‎ ‎‏با لباس دکولته و دکمه های بسته و کلاه پهلوی انجام می شد و امیرمفخم آخوند مسلک بود و‏‎ ‎‏با نماز و روزه و غیره در این ملاقات که پالتویش را در اطاق انتظار بیرون آورده بود نزد شاه‏‎ ‎‏می رود. شاه می گوید پالتو را بیاورند و بپوشد که سردش نشود.‏

‏ ‏

‎ ‎

‎[[page 167]]‎

انتهای پیام /*