ما چون از اسرای اولیه بودیم، به خود می گفتیم: اگر ده روز دیگر اینجا بمانیم طاقت نمی آوریم و تلف می شویم! اگر ده روز دیگر جنگ تمام نشود، چه اتفاقی برایمان می افتد؟
آن وضعی که عراقی ها داشتند، با آن آزار و اذیتها و آن وضع بهداشت و کمبود غذا خیلی آزاردهنده بود، ولی به هرحال، کلام و صحبتهای امام و مسائلی که بزرگترهای اردوگاه (مثل روحانیون و کسانی که با تجربه تر بودند) مطرح می کردند، واقعاً بچه ها را با روحیه نگه می داشت. بعد از اینکه آزاد شدیم، خودمان باورمان نمی شد این مدت طولانی، یعنی ده سال، را دوام آورده ایم. البته، حالا می فهمیم که همه آن استقامتها نتیجه وجود امام و نفوذ کلام امام و روحیه گرفتن از ایشان بود. البته، این مسأله فقط در مورد ما بچه مذهبی ها نبود، بلکه در اقلیتهای مذهبی (مثل ارمنی ها) هم که در آنجا بودند دیده می شد؛ زیرا آنها هم از کلام امام تأثیر می گرفتند و به یاد امام این راه را تحمل می کردند.
[[page 7]]
[[page 8]]