من حدوداً 11 ـ 12 اردوگاه عراق را دیده ام و شاهد مسائل مختلفی درباره امام بوده ام. به نظر من، یکی از بارزترین جلوه های حضور امام در اسارتگاههای دشمن، وجود حاج آقا ابوترابی ـ رحمة الله ـ بود که همه او را نماینده حضرت امام می دانستند. حتی خود عراقی ها هم این را فهمیده بودند، لذا وقتی در یک اردوگاه کار به جای باریک می کشید، می آمدند و حاج آقا را به آنجا می بردند؛ چون می دانستند که همه بچه ها مطیع فرمان ایشان هستند، آن هم به دلیل اینکه ایشان را نماینده حضرت امام می دانستند.
حاج آقا خیلی نزد بچه ها حرمت داشتند. ما در اردوگاه، کردهایی داشتیم که در شهرهای مرزی اسیر شده بودند، یا کسانی داشتیم که در جریان اشغال شهرها به اسارت گرفته شده بودند و اصلاً رزمنده محسوب نمی شدند. با اینکه بعضی از اینها زیاد به اسلام و جمهوری اسلامی معتقد نبودند، ولی حاج آقا ابوترابی، با آن اخلاق خوبشان، در دل اینها جا گرفته بود و به ایشان احترام خاصی می گذاشتند. طوری که اگر مشکلی بین
[[page 88]]خود آنها به وجود می آمد یا دعواهای دسته جمعی می کردند، وقتی حاج آقا حضور پیدا می کرد اینها آتش بس می دادند و دست از عداوت برمی داشتند و مسالمت آمیز در کنار هم زندگی می کردند. این مسأله را عراقی ها خیلی خوب فهمیده بودند.
[[page 89]]