در اسارت، بعضی افراد نامه هایی به ایران می فرستادند و پیامهای امام را به وسیله پاسخ
[[page 100]]همین نامه ها دریافت می کردند. حتی ممکن بود پیامها در چند نامه بیاید. بچه ها از این نامه ها پیامهای امام را جمع می کردند. این پیامها مایه قوت قلب ما بود. چون ما هیچ اطلاعی از بیرون نداشتیم و در این چند سال حتی نمی دانستیم آن طرف سیم خاردار چه خبر است. اطلاعات ما در حد دروغهایی بود که از رادیو عراق پخش می شد، یا تحلیلها و تفسیرهایی بود که بچه ها از اخبار روزنامه های عراقی می کردند. بجز این، ما هیچ اطلاعی از وضع ایران نداشتیم، لذا پیامهای امام و دیگر مسئولان نظام برای ما مفید و روحیه دهنده بود. این پیامها بچه ها را شارژ می کرد و به آنها امیدواری می داد.
[[page 101]]