گاهی مسئولان اردوگاه یا افسرانی که از استخبارات بغداد می آمدند، برای ما سخنرانی می کردند. اینها هیچ کدام جرأت نداشتند جلوی بچه ها به امام توهین کنند، چون اگر توهین می کردند درگیری صددرصد بود؛ ولی یک بار افراد سازمان منافقین آمده بودند و از بیرون اردوگاه برای بچه ها سخنرانی می کردند که بیایید به ما بپیوندید و... . اینها سخنان رکیکی هم به زبان می آوردند. بچه ها هم علیه آنان شعار دادند و آنها رفتند. منظورم از بیان این خاطره این است که عقده منافقین نسبت به امام، از عراقی ها و حزب
[[page 163]]بعث اگر بیشتر نبود، کمتر هم نبود.
[[page 164]]