ما از طریق رادیویی که از دشمن به دست آورده بودیم، به صورت مخفیانه، از خبر بیماری امام مطلع شدیم و بعد از اینکه این خبر را شنیدیم، مشغول برگزاری مراسم دعا برای شفای حضرت امام شدیم؛ اما از رحلت امام از طریق بلندگوی اردوگاه باخبر شدیم. بعد از انتشار این خبر، سکوت تمام اردوگاه 1700 نفری ما را فراگرفت و هیچ کس علاقه ای برای صحبت با دیگری نداشت. در یک آسایشگاه که فاصله هر نفر با دیگری چهار انگشت بیشتر نبود، کسی با دیگری حرف نمی زد. همه غرق در ماتم
[[page 165]]بودند. در فضای اردوگاه هم فقط صدای پای بچه ها شنیده می شد. این بود تا اینکه مدتی بعد خبر انتخاب آیت الله خامنه ای را شنیدیم. این خبر باعث شد کمی بچه ها آرام شوند.
[[page 166]]