محمدمراد حمزه ای

جنگ برای جنگ؟

کد : 82391 | تاریخ : 17/06/1395

‏تابستان سال 1367، اخبار ضد و نقیضی که از جبهه ها می رسید، ما را سر در گم کرده‏‎ ‎‏بود؛ بخصوص عقب نشینی از فاو، برایمان بسیار عجیب و سؤال برانگیز بود؛ تا اینکه‏
‎[[page 203]]‎‏شبی تلویزیون عراق اخبار و برنامه های عادی خود را قطع کرد و خبر قبول قطعنامه و‏‎ ‎‏توقف جنگ را اعلام کرد. طبیعتاً، عراقی ها که از ادامه جنگ خسته شده بودند و از آینده‏‎ ‎‏آن وحشت داشتند، بسیار خوشحال شدند. آن شب، تیربارهای اطراف اردوگاه و‏‎ ‎‏تک لولهای ضدهوایی عراقی ها شاید به اندازۀ یک عملیات وسیع تیراندازی کردند.‏‎ ‎‏سر و صدا به قدری زیاد بود که ما نمی توانستیم راحت با هم حرف بزنیم. بین دوستان هم‏‎ ‎‏بحث در گرفته بود و گروهی عصبانی بودند که چرا جنگ اینطور تمام شد؟ گروهی هم‏‎ ‎‏ساکت و بهت زده، دست به زانو نشسته بودند و فقط نگاه می کردند. گروهی هم، به هر‏‎ ‎‏حال، خوشحال بودند؛ چون توقف جنگ تبادل اسرا را نیز در پی داشت. از طرفی، آنها‏‎ ‎‏هم نمی خواستند جنگ به نفع ما تمام نشود. پس بین خوشی و ناراحتی سرگردان بودند.‏

‏عاقبت، بزرگترها و روحانیون محترم همه را آرام کردند و گوشزد کردند که این حکم‏‎ ‎‏امام است و واجب الاطاعه. اصلاً، ما به خاطر خودمان جنگ و جهاد نکردیم که حالا‏‎ ‎‏پشیمان باشیم. آن زمان جنگ وظیفه بود و حالا پذیرش قطعنامه وظیفه است. مهم این‏‎ ‎‏است که ما به امر ولایت احترام بگذاریم.‏

‎ ‎

‎[[page 204]]‎

انتهای پیام /*