یادم هست در زمان رحلت امام، ما در اردوگاه یازده تکریت بودیم. وقتی این خبر پخش شد، بچه ها آن را باور نمی کردند، زیرا بارها عراقی ها با پخش چنین اخباری سعی در تضعیف روحیه بچه ها داشتند. به همین دلیل، وقتی خبر واقعی فوت امام هم منتشر شد، بچه ها گمان کردند این بار هم دسیسه ای در کار است. ما زمانی متوجه شدیم این خبر صحت دارد که از طریق امربرها آن را پیگیری کردیم. («امربر»ها کسانی بودند که از طرف خود عراقی ها انتخاب می شدند. اینها جاسوس نبودند ـ چون جاسوسها را فقط خود عراقی ها می شناختند ـ و تنها برای اعلام و انجام برنامه های عراقی ها از بین اسرا تعیین می شدند).
[[page 225]]