عبدالکریم مازندرانی

ما به سید توهین نمی کنیم

کد : 82415 | تاریخ : 17/06/1395

‏مدتی که ما در اردوگاه یازده تکریت بودیم، به لحاظ اینکه آنها می گفتند این اردوگاه‏‎ ‎‏خمینی است و نمی خواستند برای خودشان دردسر درست کنند، از ما نمی خواستند به‏‎ ‎‏امام توهین کنیم. ولی وقتی به اردوگاه هجده (واقع در شهر بعقوبه) آمدیم، چون با ما‏‎ ‎‏آشنا نبودند و نمی دانستند اسرایی که از اردوگاههای تکریت آمده اند چه تیپی هستند و‏‎ ‎‏عقاید آنها چیست و نیز از دردسرهای احتمالی توهین به امام خبر نداشتند، چنین‏‎ ‎‏درخواستی داشتند. یادم هست در همان دو ـ سه روز اول حضور ما در اردوگاه هجده،‏‎ ‎‏مأمور عقیدتی ـ سیاسی اردوگاه که ستوان حسن نام داشت و بعثی بود؛ به آسایشگاه‏‎ ‎‏شماره دو آمد که تازه به اردوگاه هجده ملحق شده بود و ما هم در آن بودیم. (ماجرا‏‎ ‎‏مربوط به بعد از رحلت حضرت امام است). او از ما خواست که وقتی می خواهیم برای‏‎ ‎‏افسرهای عراقی احترام نظامی بگذاریم، به امام اهانت کنیم. آنجا چون می شد بحث‏‎ ‎‏کرد، ما خیلی بحث کردیم و دوستان بلند شدند و بحث کردند. من هم بلند شدم بحث‏‎ ‎‏کنم که نوبت به من ندادند، ولی دوستان دیگر هر کس به دلیلی عذر آورد که ما‏‎ ‎‏نمی توانیم به حضرت امام اهانت کنیم. البته، آنجا به صراحت نمی شد از علاقه به امام‏‎ ‎‏حرف زد؛ چون به هر حال، معذورات نظامی در کار بود و عراقی ها اذیت می کردند.‏‎ ‎‏طبیعی بود که ما هم نخواهیم خودمان را مستقیم به دردسر بیندازیم، ولی تا آنجا که‏‎ ‎‏ممکن بود، از راههای مختلف مخالفت می کردیم؛ مثلاً یکی گفت: امام خمینی(س)‏‎ ‎‏سید هستند و ما به سید توهین نمی کنیم. یکی گفت ایشان بزرگ ما بوده اند و هیچ کس به‏‎ ‎‏بزرگ خود توهین نمی کند. آیا شما به بزرگ خودتان توهین می کنید که از ما می خواهید‏‎ ‎‏به بزرگ خودمان توهین کنیم؟ خلاصه، هر کس دلیلی آورد و تمام دوستان سعی کردند‏‎ ‎‏از این مسأله فرار کنند، ولی عراقی ها سرباز آوردند و بچه هایی را که با آنها بحث کرده‏‎ ‎‏بودند کتک زدند.‏

‎ ‎

‎[[page 232]]‎

انتهای پیام /*