عراقی ها واقعاً کلافه شده بودند. آنها عشق و علاقه به امام را می دیدند، ولی هیچ کاری نمی توانستند انجام دهند. یک روز، بعد از آمار که ما شعارمان را دادیم و نشستیم، افسر عراقی با عصبانیت گفت: شما آدم نمی شوید! آخر تا کی اینقدر به مغز شما فرو کنیم که بگویید مرگ بر فلانی؟ و ... .
[[page 233]]