مصطفی محمدی نجف آبادی

رضایت امام، آرزوی اسیران

کد : 82450 | تاریخ : 17/06/1395

‏در طول اسارت، بچه ها همیشه افتخارشان به این بود که به حرف امام گوش کرده اند و به‏‎ ‎‏جبهه آمده اند و به خاطر اطاعت از امام، این مصائب و رنجها را تحمل کرده اند. آنها هیچ‏‎ ‎‏نگرانی و دلخوری ای نداشتند و سختیها را تحمل می کردند. بعضی مواقع هم که عرصه‏‎ ‎‏بر آنان تنگ می شد و سختیها و فشارها و کتکها و کمبودها زیاد می شد، به امام فکر‏‎ ‎‏می کردند و سخنی از سخنان ایشان را به یاد می آوردند و دلخوشی شان این بود که امام از‏‎ ‎‏دستشان راضی است.‏

‏بچه ها فقط با یاد امام رنجهای اسارت را تحمل می کردند و اینها همه نشان دهنده‏
‎[[page 253]]‎‏نفوذ کلام امام و میزان حرف شنوی بچه ها از امام و ولایت پذیری آنها بود. آری، بچه ها با‏‎ ‎‏این امید که اگر روزی از اسارت آزاد شدیم و به ایران بازگشتیم، امام از ما راضی است،‏‎ ‎‏روحیه خود را حفظ می کردند.‏

‎ ‎

‎[[page 254]]‎

انتهای پیام /*