مقاله ثالثه در مقارنات نماز است و در آن چند باب است

فَرْعٌ فِقْهیٌّ واصلٌ عِرْفانی

مقاله اولی‌ در آدابی که در تمام حالات نماز بلکه در تمام عبادات و مناسک ضرور است و در آن چند فصل است. / مقاله ثانیه در مقدّمات نماز است و ذکر بعض آداب قلبیه آن و در آن چند مقصد است / باب اول در بعض آداب اذان و اقامه است و در آن پنج فصل است

کد : 82538 | تاریخ : 19/07/1395

   فَرْعٌ فِقْهیٌّ واصلٌ عِرْفانیٌّ

‏     ‏‏در بعض از روایات غیر معتبره وارد شده است که پس از شهادت به‏‎ ‎‏رسالت در اذان بگویند: ‏اَشْهَدُ اَنّ عَلیّاً ولِیُّ اللّه . مرَّتَیْنِ‏. و در بعضی از روایات‏‎ ‎‏است که ‏اَشْهَدُ اَنَّ عَلیّاً اَمیرالْمؤمِنین حقّاً مرَّتَیْنِ‏. و در بعض دیگر است:‏‎ ‎مُحمَّدٌ و آلُ مُحمَّدٍ خَیْرُ اْلبَریّة‏. و شیخ صدوق رحمه اللّه این روایات را از‏‎ ‎‏موضوعات مفوّضه قرار دادند و تکذیب آنها را کردند.‏‎[1]‎‏ و مشهور بین علما‏‎ ‎‏رضوان اللّه علیهم عدم اعتماد به این روایات است. و بعضی از محدّثین آن را‏‎ ‎‏جزء مستحبّی قرار دادند به واسطۀ تسامح در ادلّۀ سنن. و این قولْ بعید از‏‎ ‎‏صواب نیست؛ گرچه به قصد قربت مطلقه گفتن اولی و احوط است، زیرا‏‎ ‎‏پس از شهادت به رسالت، مستحب است شهادت به ولایت و امارت مؤمنین.‏‎ ‎‏چنانچه در حدیث «احتجاج» وارد است که قاسم بن معاویه گفت که به‏‎ ‎‏حضرت صادق عرض کردم که اهل سنت حدیثی در معراج نقل کنند که چون‏‎ ‎‏رسول خدا را به معراج بردند، دید بر عرش ‏لا اله الاّ اللّه ، محمّد رسول اللّه ،‎ ‎


‎[[page 140]]‎ابوبکرُ الصدیق‏. فرمود: «سبحان اللّه ، تغییر دادند هر چیز را حتی این را»‏‎ ‎‏گفت: آری. فرمود: «خدای عزّ و جلّ چون خلق فرمود عرش را، نوشت بر او‏‎ ‎لا اِله اِلاّ اللّه ، محمّدٌ رسولُ اللّه ، عَلیٌّ اَمیرُ المؤمنین‏. پس ذکر فرمود کتابت این‏‎ ‎‏کلمات را بر آب و کرسی و لوح و جبهۀ اسرافیل و دو جناح جبرائیل و اکتاف‏‎ ‎‏آسمانها و زمینها و سر کوهها و بر شمس و قمر.» پس فرمود: «وقتی یکی از‏‎ ‎‏شما گفت: ‏لا اِله اِلاّ اللّه ، محّمدٌ رَسولُ اللّه ‏، بگوید: ‏عَلِیٌّ اَمیرُالْمُؤمنین‏.»‏‎[2]‎

‏    ‏‏بالجمله، این ذکر شریف مطلقاً پس از شهادت به رسالت مستحب‏‎ ‎‏است؛ و در فصول اذان، بالخصوص، بعید نیست که مستحب باشد، گرچه‏‎ ‎‏به واسطۀ تکذیب علماء اعلام این روایات را احتیاط اقتضا کند  که به قصد‏‎ ‎‏قربت مطلقه گویند نه خصوصیّت در اذان.‏

‏     و اما نکتۀ عرفانیّه برای «نوشتن این کلمات بر جمیع موجودات از عرش‏‎ ‎‏اعلا تا منتهای ارضین» آن است که حقیقت خلافت و ولایتْ ظهور الوهیّت‏‎ ‎‏است؛ و آن اصل وجود و کمال آن است. و هر موجودی که حظّی از وجود‏‎ ‎‏دارد، از حقیقت الوهیّت و ظهور آن که حقیقت خلافت و ولایت است حظّی‏‎ ‎‏دارد؛ و لطیفۀ الهیّه در سرتاسر کائنات از عوالم غیب تا منتهای  عالم شهادت‏‎ ‎‏بر ناصیۀ همه ثبت است. و آن لطیفۀ الهیّه حقیقت «وجود منبسط» و «نفَس‏‎ ‎‏الرحمٰن» و «حقّ مَخْلوقٌ بِه» است که بعینه باطن خلافت ختمیّه و ولایت‏‎ ‎‏مطلقۀ علویّه است. و از این جهت است که شیخ عارف شاه آبادی دام ظلّه‏‎ ‎‏می فرمود که شهادت به ولایت در شهادت به رسالت منطوی است، زیرا که‏‎ ‎‏ولایت باطن رسالت است. و نویسنده گوید که در شهادت به الوهیّتْ شهادتین‏‎ ‎‏منطوی است جمعاً، و در شهادت به رسالتْ آن دو شهادت نیز منطوی است؛‏‎ ‎‏چنانچه در شهادت به ولایتْ آن دو شهادت دیگر منطوی است. والحمدللّه ‏‎ ‎‏اوّلاً و آخراً.‏

‎[[page 141]]‎

  • )) من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 188، «کتاب الصّلوة»، «باب الاذان و الاقامة و ثواب المؤذّنین»، ذیل روایت 35.
  • )) الاحتجاج، ج 1، ص 230.

انتهای پیام /*