فصل اول ویژگیهای فردی

آقای حکیم، رئیس حوزه علمیه نجف

کد : 82746 | تاریخ : 08/06/1395

‏در اوایل آمدن امام به نجف اشرف بود که به دلایلی دولت بعثی عراق تصمیم گرفته بود‏‎ ‎‏که با مراجع تقلید در نجف ملاقات کند، از این ملاقات دو مقصود داشتند: یکی، این بود‏‎ ‎‏که آیت الله حکیم را تضعیف کنند؛ لذا می خواستند کسی دیگر را در مقابل آقای حکیم‏‎ ‎‏عَلَم کنند و دوم، این بود که یک موقعیت مشروعی را برای خودشان کسب کنند؛ لذا‏‎ ‎‏روزی فرزند یکی از مراجع نجف با من تماس گرفت و گفت که: دولت عراق مدعی‏‎ ‎‏است که در تکریم امام مضایقه نکرده است، و حتی با دولت ایران در رابطه با اقامت امام‏‎ ‎‏در نجف شرط کرده است که اقامت امام در عراق آزاد باشد، و مثل ترکیه نباشد و وزیر‏‎ ‎‏وحده(نخست وزیر) عراق که یک فرد شیعه است خدمت پدر ایشان آمده و درخواست‏‎ ‎‏کرده است که عبدالسلام عارف، رئیس جمهور وقت عراق، به نجف آمده و با ایشان‏‎ ‎‏ملاقات کند، پدر من تقاضا را پذیرفت به شرطی که امام هم موافقت کنند و در این‏‎ ‎‏ملاقات شرکت کنند، و وزیر وحده عراق اظهار کرده است که چون دولت عراق نسبت به‏‎ ‎‏امام این تکریم و احترام را قائل شده خوب است که امام هم متقابلاً اظهار محبتی کنند و‏‎ ‎‏این ملاقات را بپذیرند، من عرض کردم آنچه را که شنیده ام به عرض امام می رسانم،‏‎ ‎‏وقت گرفتم و خدمت امام رسیدم و جریان را از اول تا آخر خدمت امام عرض کردم، امام‏
‎[[page 33]]‎‏لبخندی زدند و فرمودند: ‏من که هیچ وقت طالب ملاقات اینها نبودم، با آنها ملاقات‎ ‎نمی کنم، حتی در قیطریه، رئیس سازمان امنیت ایران آن زمان آمد پیش من و گفت که: آقا‎ ‎شما پنج دقیقه اجازه بدهید شاه بیاید خدمت شما، همه مسائل حل می شود، و من گفتم: با‎ ‎اینها ملاقات نمی کنم هیچ وقت هم ملاقات نکردم و می دانستم که او هم دروغ می گوید که‎ ‎پنج دقیقه با شاه ملاقات بکنید، همه مسائل حل می شود!! ولی در عین حال من اهل چنین‎ ‎کاری نیستم، عادت هم ندارم که با اینها ملاقات کنم؛ اما صرف نظر از این حرفها حوزۀ‎ ‎علمیۀ نجف اشرف رئیسش آقای حکیم است، من که یک طلبه هستم، این موضوع در خور‎ ‎شأن آقای حکیم است که تصمیم بگیرد.‏ توجه فرمایید که امام چه دقتی در این زمینه‏‎ ‎‏داشتند که دولت عراق یکی از نقطه نظرهایش این بود که قدرت حضرت آیت الله حکیم‏‎ ‎‏را که سدی در مقابل مطامع شوم بعثیها و اصولاً حکام عراق بود بشکند، امام فرمودند:‏‎ ‎این تصمیم را باید آقای حکیم بگیرند‏، وبعد فرمودند که: ‏به نظر من آن آقا هم شایسته‎ ‎نیست کاری انجام بدهد، باز تاکید کردند این را باید گذاشت به عهدۀ آقای حکیم.‎[1]‎

‎ ‎

‎[[page 34]]‎

  • )) حجت الاسلام والمسلمین عمید زنجانی؛ پا به پای آفتاب؛ ج 1، ص 43.

انتهای پیام /*