فصل اول ویژگیهای فردی

احساس سبکی و انبساط

کد : 82800 | تاریخ : 08/06/1395

‏چندی پیش یک خانم ایتالیایی که شغل او معلمی و دینش مسیحیت بود، نامه ای آکنده از‏‎ ‎‏ابراز محبت و علاقه نسبت به امام و راه او همراه با یک گردن بند طلا برای حضرت امام‏‎ ‎‏فرستاده بود، و متذکر شده بود این گردن بند را که یادگار آغاز ازدواجم هست و به همین‏‎ ‎‏جهت آن را بسیار دوست می دارم، به نشان علاقه و اشتیاقم نسبت به شما و راهتان تقدیم‏‎ ‎‏محضر شما می کنم. دو سه روز بعد اتفاقاً دختر بچه دو یا سه ساله ای را آوردند که پدرش‏‎ ‎‏در جبهه مفقودالاثر شده بود، امام وقتی متوجه شدند فرمودند: ‏الآن بیاوریدش‏، و سپس‏‎ ‎‏او را روی زانوی مبارکشان نشاندند و صورت خودشان را به صورت بچه چسبانیده و‏‎ ‎‏دست بر سر او کشیدند، وضعیتی که نسبت به فرزندان خودشان هم دیده نشده بود، و‏‎ ‎‏مدتی به همین حالت آهسته با او سخن گفتند، با آنکه فاصله ما با ایشان کمتر از یک و نیم‏‎ ‎‏متر بود، حرفهای ایشان برای ما مشخص نبود؛ و با آنکه بچه افسرده بود؛ ولی در آغوش‏‎ ‎‏امام خندید و به دنبال آن انگار امام هم احساس سبکی و انبساط می کردند.‏

‏     آنگاه دیدیم که معظمٌ له همان گردنبندی را که زن ایتالیایی فرستاده بود، برداشتند و با‏‎ ‎‏دست مبارکشان برگردن دختر بچه انداختند، و در حالی که دختربچه از خوشحالی در‏‎ ‎‏پوست خود نمی گنجید، از خدمت امام بیرون رفت.‏‎[1]‎

‎ ‎

‎[[page 67]]‎

  • )) حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان؛ پاسدار اسلام ؛ ش 40 (فروردین 1364)، ص36.

انتهای پیام /*