فصل چهارم: ویژگیهای سیاسی

اینها کارشان تمام است

کد : 83089 | تاریخ : 08/06/1395

‏در روزی که عمال رژیم منحوس پهلوی به مدرسه فیضیه حمله کردند، وضع مدرسه را‏‎ ‎‏غیر عادی دیدم، از مدرسه بیرون رفته و نزد امام رفتم و وضع مدرسه فیضیه را برای‏‎ ‎‏ایشان تعریف کردم؛ در همین حال چند نفر از طلاب کتک خورده و زخمی وارد منزل‏‎ ‎‏امام شدند و جریان مدرسه را تعریف کردند که: طلاب را زدند و کشتند و زخمی کردند،‏‎ ‎‏یکی از طلاب به ایشان عرض کرد: اجازه بدهید درِ منزل را ببندند، مبادا به منزل حمله‏‎ ‎‏کنند، امام فرمودند: ‏نه، اجازه نمی دهم‏، یکی از علما که از دوستان امام هم بود در کنار‏‎ ‎‏ایشان نشسته بود عرض کرد: پیشنهاد بدی نیست اجازه بدهید در را ببندند، خطرناک‏‎ ‎‏است. امام فرمودند: ‏گفتم نه، اگر اصرار کنید از خانه خارج می شوم و به خیابان می روم،‎ ‎این چوبها را باید به سر من زده باشند، به طلاب زده اند، حالا من درِ خانه را ببندم؟ این چه‎ ‎حرفی است؟

‏     ‏‏بعداً وضو گرفتند و در حیاط منزل با طلاب نماز جماعت خواندند و یک صحبت‏‎ ‎‏کوتاه جالبی هم برای حاضران کردند، از جمله مطالبی که به یاد دارم این است که‏‎ ‎‏فرمودند: ‏اینها کارشان تمام است، گور خودشان را کندند، فیضیه را کوبیدند، طلاب را‎ ‎کشتند و زخمی کردند، ریشه خودشان را کندند، خودشان را رسوا کردند؛ مگر با مدرسه‎ ‎فیضیه امام صادق (ع) می شود مخالفت کرد؟‎[1]‎

‎ ‎

‎[[page 249]]‎

  • )) آیت الله ابراهیم امینی؛ پیام انقلاب؛ ش 105 (13 اسفند 1362).

انتهای پیام /*