کتاب وقف

کد : 83360 | تاریخ : 14/06/1395

‏وقف محبوس نمودن عین است و سبیل کردن منفعت آن.‏

مساله 1 ـ ‏شرط است در وقف کننده شرایطی که در معاملات گفته شد به‏‎ ‎‏تفصیل.‏

مساله 2 ـ ‏در وقف معتبر است صیغه و به هر لفظ و لغتی که خوانده شود و‏‎ ‎‏مقصود را برساند صحیح است.‏

مساله 3 ـ ‏در وقف مسجد باید قصد کند عنوان مسجد را، مثل اینکه‏‎ ‎‏بگوید من این مکان را مسجد قرار دادم و بهتر آن است که بگوید این مکان را‏‎ ‎‏وقف کردم که مسجد باشد.‏

مساله 4 ـ ‏اگر محلی را به عنوان مسجد بنا کند و واگذار کند به مسلمانها که‏‎ ‎‏نماز بخوانند و بعضی در آن نماز بخوانند مسجد می شود و وقفش صحیح است‏‎ ‎‏و محتاج به صیغه نیست و معاطات به طوری که گفته شد کفایت می کند، و‏‎ ‎‏همین طور معاطات صحیح است در وقف قبرستان و پل و راه و کاروان سرا برای‏‎ ‎‏مسافرین و مسافرخانه و سایر چیزها مثل حصیر مسجد و فرش برای مشهد امام‏‎ ‎‏علیه السلام‏‏ و ضریح و پرده و سایر چیزها.‏

مساله 5 ـ ‏اگر جایی را به عنوان مسجد یا وقف برای مسافرخانه یا وقف‏‎ ‎‏برای چیز دیگر بنا بکنند که از اول بنا برای آن باشد و بعد تسلیم نمایند، وقف‏‎ ‎‏معاطات در آن اشکال ندارد و محتاج به صیغه نیست، لکن اگر منزلی مثلاً برای‏‎ ‎
‎[[page 305]]‎‏نشیمن خود داشته و بخواهد آن را وقف کند برای مسجد یا مسافرخانه و مثل ‏‎ ‎‏به مجرد تحویل دادن آن به عنوان مسجد یا مسافرخانه بدون صیغه خواندن‏‎ ‎‏مشکل است، و احتیاط واجب آن است که صیغه بخوانند.‏

مساله 6 ـ ‏اقوی آن است که در وقف قبول لازم نیست؛ چه وقف عام باشد‏‎ ‎‏مثل مسجد و قبرستان و پل و مثل آن، و چه وقف بر عنوان کلی باشد مثل فقراء‏‎ ‎‏و علماء، و چه وقف خاص باشد مثل وقف بر اولاد. و احتیاط مستحب آن است‏‎ ‎‏که در همۀ اقسام، قبول واقع شود خصوصاً در وقف خاص، پس در وقفهای عام‏‎ ‎‏و کلی حاکم شرع قبول کند و در وقف خاص هر کس از طبقۀ اول که زنده است‏‎ ‎‏قبول کند و اگر صغیر در آنهاست ولی او قبول کند.‏

مساله 7 - ‏اقوی آن است که قصد قربت در وقف شرط نیست؛ چه دروقف‏‎ ‎‏عام و چه خاص.‏

مساله 8 ـ ‏شرط است در صحت وقف آنکه قبض شود؛ پس در وقف بر‏‎ ‎‏جهات، مثل وقف مسجد و وقف چیزی بر مسجد اگر واقف متولی بر آن قرار‏‎ ‎‏دهد کفایت می کند آنکه تحویل بدهد به متولی، و می توان به حاکم شرع نیز‏‎ ‎‏تحویل داد، گرچه احتیاط آن است که به متولی تحویل دهند و اگر متولی ندارد‏‎ ‎‏باید به حاکم شرع تحویل دهند.‏

مساله 9 ـ ‏در وقف بر عنوان کلی مثل فقرا و سادات نیز حکم مسالۀ قبل‏‎ ‎‏است، بلی در این قسم اگر تحویل بعض از فقرا یا سادات بدهند نیز صحیح‏‎ ‎‏است و شرط است که خود مورد وقف را تسلیم کنند، پس اگر فقط منافع آن را‏‎ ‎‏تسلیم کنند، مثل آنکه وقف کند باغی را و میوۀ آن را تسلیم کند نه خود باغ را‏‎ ‎‏فایده نخواهد داشت و شرط حاصل نمی شود.‏

مساله 10 ـ ‏در وقف خاص مثل وقف بر اولاد کفایت می کند تحویل دادن به‏‎ ‎‏کسانی که از طبقۀ اول موجودند و لازم نیست تحویل به طبقات بعدی و نه به‏‎ ‎‏آنها که از طبقه اول بعدها موجود می شوند.‏


‎[[page 306]]‎مساله 11 ـ ‏شرط نیست که فوراً تحویل بدهد وقف را، پس اگر تحویل بعد‏‎ ‎‏از وقف به مدت طولانی باشد کفایت می کند، و وقف تمام می شود از حال‏‎ ‎‏تحویل.‏

مساله 12 ـ ‏شرط است در وقف آنکه همیشگی باشد، پس وقف یک ساله‏‎ ‎‏یا چند ساله باطل است و اگر این طور وقف کند و قصد حبس کند واقع می شود‏‎ ‎‏و اگر قصد نکند مورد اشکال است.‏

مساله 13 ـ ‏اقوی آن است که وقف بر کسانی که پس از چندی از بین‏‎ ‎‏می روند صحیح است، مثل آنکه وقف کند بر اولادش در طبقۀ اول یا بر چند‏‎ ‎‏طبقۀ دیگر که لابد منقطع می شوند و مصرفی برای وقف بعد از آنها معین نکند،‏‎ ‎‏در این صورت ملک موقوفه بر می گردد به واقف یا وارث او، بلکه در بعضی از‏‎ ‎‏صور از ملک واقف معلوم نیست با وقف خارج شود.‏

مساله 14 ـ ‏اگر واقف به قرارداد خودش وقف کند به طوری که از اولش یک‏‎ ‎‏قطعه منقطع باشد، مثل آنکه بگوید وقف کردم از اول فلان ماه که می آید، این‏‎ ‎‏وقف باطل است بنابر احوط، و احتیاط آن است که صیغه را تجدید کند بدون‏‎ ‎‏انقطاع در اول وقت یا از حال. و امّا اگر منقطع شدن اول به حکم شرع است نه به‏‎ ‎‏قرارداد واقف، مثل آنکه وقف کند بر اشخاصی و پس از آنها بر اشخاص دیگر و‏‎ ‎‏شارع وقف بر اشخاص اول را منع فرموده باشد، اقوی آن است که این وقف‏‎ ‎‏نسبت به اشخاص بعدی صحیح است و به این نحو منقطع بودن از اول مانع‏‎ ‎‏ندارد.‏

مساله 15 ـ ‏اگر وقف کند بر طبقاتی که بعضی از آنها که در وسط واقع شدند‏‎ ‎‏به حکم شرع باطل است وقف بر آنها، اقوی آن است که وقف در سایر طبقات‏‎ ‎‏که در دو طرف از وسط واقع شدند صحیح است، لکن احتیاط آن است که‏‎ ‎‏تجدید کند وقف را برای طبقۀ آخر.‏

مساله 16 ـ ‏شرط است در صحت وقف آنکه وقف بر غیر خودش بکند،‏‎ ‎
‎[[page 307]]‎‏پس اگر وقف بر خودش بکند چه تمام را یا بعضی را به طور تشریک، باطل است‏‎ ‎‏در صورت اول اصل وقف و در صورت دوم آنچه نسبت به خودش بوده.‏

مساله 17 ـ ‏اگر بگوید وقف کردم بر پسرهایم نسلی بعد از نسلی مختص‏‎ ‎‏می شود به اولاد پسر از پسر در همۀ طبقات و پسر از دختر را شامل نمی شود، و‏‎ ‎‏اگر بگوید وقف کردم بر اولاد، همۀ اولاد را شامل است.‏

مساله 18 ـ ‏اگر وقف کند بر سیدالشهداء ‏‏علیه السلام‏‏ باید صرف شود در عزاداری و‏‎ ‎‏مجلس عزا و روضه خوانی به هر نحو که متعارف است.‏

مساله 19 ـ ‏اگر وقف کند بر مشهد یکی از ائمه ‏‏علیهم السلام‏‏ باید صرف شود در‏‎ ‎‏تعمیر و روشنایی و خدام آن حضرت که خدمت در آن مشهد مطهر می کنند.‏

‎ ‎

‎[[page 308]]‎

انتهای پیام /*