بدانکه هر گاه کسی مملوکِ خود را آزاد نماید، پس آن مولای معتق وارثِ آن مملوکِ عتیق خود خواهد بود. و شرط است در وارث بودن مولای معتق چند امر:
آنکه عتق تبرّعی باشد نه به جهت نذر و کفاره و امثال اینها.
آنکه مانعی از موانع ده گانه ارث نباشد، نظیر وجودِ وارثِ اقربِ از معتق مثل طبقات ثلاثه ارحام.
آنکه معتق حینَ العتق تبرّی از جریره مملوک ننموده باشد.
پس با وجود این شرائط وارث آن مملوکِ آزاد شده، آن شخصِ آزاد کننده خواهد بود؛ چه معتق یا مملوک ذکور باشند یا اناث، و هرگاه تبرّیِ از ضمان جریره آن مملوک بعد العتق باشد احتیاط به صلح با ضامن جریره ترک نشود. و اگر ضامن جریره نباشد با زوج صلح نمایند و اگر زوج هم نباشد با حاکم شرع. و اگر معتق متعدد باشند، هر یک وارثند نسبت به حصه خود. و اگر احدُالزوجین هم باشند نصیب اعلی را می برند از نصف و ربع.
هرگاه در حینِ موتِ مملوک آزاد شده، آزاد کننده مرده باشد، پس اگر آزاد کننده زن بوده ظاهر آن است که ولاء برای عصبه آن زن است نه برای اولاد آن زن. و اگر مرد بوده، وارثِ آن مملوک پدر و اولادِ ذکور او خواهند بود، به تقدیم الاقربُ فالاقرب. و اگر پدر و اولادِ ذکور ندارد، وارث آن مملوک جد و اخِ ابی یا ابوینیِ آن معتق و اولادِ اخوه خواهد بود، به تقدیم الاقرب فالاقرب. و با نبودن اینها وارث آن مملوک
[[page 125]]اعمامِ ابوینی یا ابیِ آن معتق خواهد بود. و هرگاه عتق کننده و وارث او همه مرده باشند ظاهر این است که مولایِ مولایِ معتق وارث خواهد بود. و اگر آن هم نباشد قرابت مولای مولا به تفصیلی که گذشت.
[[page 126]]