چکیده
اداره امور عمومی جوامع بشری از طریق نهاد حکومتی یا نظام سیاسی صورت میگیرد. غالب نظریهپردازان در مورد چگونگی ایجاد مشروعیت و استمرار حفظ نظام به بررسی و اندیشهورزی پرداختهاند و در این میان بقا و حفظ نظام سیاسی در اندیشههای امام خمینی کاری بدیع و نو محسوب می شود. کوشش این رسالهی کارشناسی ارشد، بررسی نتایج منطقی حفظ نظام از نگاه امام خمینی در این زمینه است. اندیشهی امام خمینی به طور کلی و اندیشهی سیاسی ایشان به طور خاص متأثر از معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی ایشان است که مبانی فلسفی ایشان را تشکیل میدهد و این مبانی است که حدود و تغور اندیشهی سیاسی ایشان را تعیین میکند. از نتایج محصول این رساله میتوان بیان کرد که ضرورت تشکیل و برپایی و حفظ حکومت اسلامی از مبانی معرفتی و هستیشناسی امام خمینی است که با نتایج معرفتی و هستیشناسی اومانیستی غرب کاملاً متفاوت است و دیگر آنکه سیاست جزء غیر قابل انفکاک دین است و دین بدون سیاست از دیدگاه امام، دین محسوب نمیشود. از نظر امام خمینی سیاست و حکومت را اصولی همچون توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت هدایت میکند ولی این اصول جهت اجرا و پیاده شدن احتیاج به سیاست و حکومت دارند که بدون سیاست و حکومت هیچ شأنیت اجرایی ندارند و به صورت معطل و اجرا ناشده باقی میمانند. پس به نوعی اجرای این اصول وابسته به برقراری حکومت و سیاست است. از منظر موارد یاد شده حفظ نظام از دیدگاه امام خمینی از اوجب واجبات است و باید تحت هر شرایط و قیمتی لحاظ شود و تمامی امکانات سختافزاری و نرمافزاری کشور میباید در جهت آن به کار گرفته شود. این مسأله تئوری مهم است که از نظر امام خمینی حفظ نظام اسلامی از حفظ جان امام معصوم واجبتر است.
[[page 1]]