چکیده
بررسی میزان اعتبار، کارآیی و تأثیر اراده زن و شوهر در امر انعقاد عقد نکاح، از دیدگاه فقه و حقوق از جایگاه و ضرورت والایی برخوردار است. به این علت در این رساله سعی شده است پیمانها و قراردادهایی که زوجین جهت تعیین و تغییر آثار و نتایج عقد ازدواج خود، با یکدیگر منعقد می کنند، مورد بررسی و تحلیل حقوقی و فقهی قرار گیرد. چنین عهودی یا به صورت وجودی تبعی و وابسته به عقد نکاح بروز میکنند که به آنها شروط ضمن عقد نکاح میگویند و یا ممکن است بهعنوان شرط در ضمن سایر عقود لازم درج گردند. گاه نیز زن و شوهر نیات و مقاصد مشترک خود را جهت افزایش یا کاهش برخی از آثار نکاح در قالب پیمانی مستقل شکل می دهند. این که قراردادهای خصوصی در عقد نکاح جایگاهی داشته و حاکمیت اراده زوجین در قلمرو این عقد تا چه میزان مؤثر است از جمله مهمترین و جالبترین مباحث حقوق خانواده است، از جمله ویژگیهای این بخشی از حقوق که تحت عنوان حقوق خانواده معروف است آن است که موضوعات آن، جنبه حقوقی صرف ندارد، بلکه آمیخته با مسائل اجتماعی و بالأخص اخلاقی و مذهبی است و بیشتر قواعد آن مربوط به نظم عمومی و اخلاق حسنه است. از این جهت طرفین عقد ازدواج نمیتوانند مانند سایر عقود، به آسانی اراده خود را جایگزین دستورات و اوامر قانونگذار نمایند. لذا در نکاح برخلاف سایر قراردادها اصل بر محدود بودن اراده طرفین و یا امری بودن قوانین است اما این محدودیت اراده، مطلق نیست و در برخی موارد به آنها اجازه داده شده تا پا از حریم مقررات موضوعه فراتر نهند و خواست واقعی خود را به جای اراده مفروض توسط قانونگذار بنشانند.
[[page 1]]