چکیده
این پژوهش از سه فصل تشکیل یافته است که عبارت است از: الف) عقل ب) وحی ج) رابطه ی عقل با وحی.
فصل اول: عقل؛ مفهوم واژهی عقل، بازداشتن و حبس است و اما در تعریف اصطلاحی آن، هر یک از فلاسفه، عرفا و متکلمین و همچنین متفکرین غربی تفسیرهای خاصی از عقل ارائه نمودهاند که در برخی جهات مشابه و در بعضی جهات نیز متفاوتند. از این میان امام عقل را ابتدا به دو بخش انسانی و غیرانسانی تقسیم نموده و پس از تعریف هر کدام، عقل غیرانسانی را به لحاظ رتبه و جایگاه برتر از عقل انسانی معرفی نموده است. همچنین ایشان عقل را به دو بخش نظری و عملی هم تفسیم کرده و بیان میکند که: کمال انسان به عقل عملی اوست، نه عقل نظری. ایشان در توضیح ماهیت عقلی، آن را امری غیر جسمانی و مجرد دانسته که با ضعف قوای جسمانی رو به انحلال نمیرود و برای اثبات این مطلب از دلایلی عقلی و نقلی بهره گرفته است. در خصوص حجیت عقل نیز دیدگاههای مختلفی از دانشمندان اسلامی و غربی مطرح میشود که برخی افراطی و برخی تفریطی و عدهای نیز معتدل میباشند. از این بین امام دارای دیدگاهی اعتدالی است که حجیت عقل را نه بهطور مطلق نفی میکند و نه بهطور مطلق میپذیرد، بلکه در قلمروی خاص آن را حجت میداند. و اما در خصوص قلمرو عقل امام بر این عقیده است که از عقل میتوان، در مسائل اعتقادی، فلسفی و کلامی بهره برد و نیز از آن میتوان بهعنوان یک منبع فقهی در کنار دیگر منابع استفاده کرد ولی نباید غافل شد که عقل در فهم بسیاری از فروعات فقهی ناتوان است. ایشان در کنار تمام مزایا و منافع عقل، آن را عنصری آسیبپذیر میداند که دارای ضعفها و کاستیهایی است که نباید مورد غفلت قرار بگیرد و ایمان را تکمیل کنندهی بسیاری از نقصهای عقل میداند.
فصل دوم: وحی؛ مفهوم وحی اشارهی سریع رمزگونه است و در قرآن نیز کاربردهای مختلفی این واژه داشته است که یکی از آنها به معنای «وحی رسالی» است که البته آن نیز بسته به اختلاف انبیا و همچنین اختلاف حالات آنها متفاوت بوده است، گاهی با واسطه و گاهی بی واسطه و گاهی نیز با خلق صوت، این ارتباط خدا با پیامبران تحقق مییافت. دربارهی وحی متفکران اسلامی تعریفهائی ارائه دادهاند و همچنین ویژگیهائی برای آن برشمردهاند که مهمترین این ویژگیها یکی معلم داشتن وحی، دوم استشعار و سوم ادراک موجود دیگری بهعنوان واسطهی وحی میباشد. دربارهی ماهیت وحی نیز دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی آن را نبوغ پیامبر و حاصل شخصیت او معرفی کردهاند و برخی نیز تبیین فلسفی از آن ارائه دادهاند و عدهای نیز آن را امری مرموز دانستهاند که از درک غیر انبیا خارج است، امام اگرچه آن را امری مرموز میداند ولی درک آن را تا حدودی برای غیر انبیا البته با دستگیری آنها ممکن میداند. از جمله مباحثی که دربارهی وحی مطرح شده است بحث از ضرورت وحی و اثبات این ضرورت است که امام این مسأله را از طریق احتیاج نفوس انسانها به آگاهی از صحت و مرض و سعادت و شقاوت خویش اثبات میکند و اما در خصوص قلمرو وحی امام معتقد است که قلمرو وحی علاوه بر مسائل مرتبط با آخرت، امور دنیوی را نیز شامل میشود البته این امور دنیوی را منحصر در مسائل فردی نمیداند بلکه حکومت و سیاست هم جزو قلمرو وحی محسوب میشود و دربارهی غایت وحی امام بر این عقیده است که پیامبران برای تهذیب و تربیت نفوس و اجرای عدالت در جامعه و همچنین ایجاد معرفت نسبت به حق تعالی مبعوث شدهاند که از این بین غایت اصلی وحی همان معرفت خداست.
فصل سوم: در این فصل دیدگاههای مختلف دربارهی ارتباط عقل با وحی مورد بررسی واقع میشود که از نظر امام این ارتباط دوسویه و طرفینی است یعنی عقل وظیفهی اثبات حجیت وحی را بر عهده دارد و علاوه بر این در برخی موارد در بیان مسائل فقهی نیز به کمک وحی میآید و در مقابل وحی علاوه بر تأئید احکام صادره از سوی عقل نقش مهمی نیز در شکوفایی عقل ایفا میکند.
[[page 1]]