چکیده
یکی از دغدههای ذهنی انسانها از گذشته تا حال مسأله غایت حیات و پایان زندگی این جهانی اوست. اینجاست که اهمیت فهم مسأله معاد بیشتر آشکار میشود و بدین جهت ادیان الهی یکی از مسائل محوری رسالت خویش را دعوت به فهم این مسأله و باور درست و راستین به آخرت دانستهاند. متکلمان و حکیمان مسلمان نیز ضمن اینکه در اصل باور به معاد اشتراک نظر دارند اما در کیفیت حیات پس از مرگ و چگونگی وجود انسان و حیات او اختلاف نمودند، تا جایی که برخی معاد را تنها جسمانی، برخی تنها روحانی و گروهی دیگر جسمانی و روحانی دانستند، دسته سوم ضمن باور داشتن به جسمانی و روحانی بودن معاد در کیفیت جسم اختلاف کردند. امام خمینی و علامه طباطبایی که از بزرگان حکمت، عرفان و کلام امامیه هستند، بر اساس فهمشان از آیات، روایات و بر مبنای تفکر فلسفیشان که از سرچشمه حکمت متعالیه صدرایی سیراب میشوند دیدگاه ویژهای در این مسأله دارند. امام و علامه طباطبایی در روحانی و جسمانی بودن معاد متفقالقول هستند با این وجود در معاد جسمانی، امام خمینی در اینکه بدن آدمی پس از مرگ ظاهری بدون هیولای مادی است، با استواری سخن میگوید. اما علامه طباطبائی در برخی کلماتش با توجه به برخی روایات به وجود جسم مثالی در عالم برزخ اشاره دارد، گرچه در تفسیر المیزان معتقد است که بدن انسان در عالم آخرت دوباره زنده میشود و به سوی روح حرکت میکند و به آن ملحق میشود، بهعبارت دیگر همان الحاق بدنها به ارواح است نه عود ارواح به ابدان با این تعبیر برای نفس جایگاهی مهمتر از بدن قائل شدهاند نه به این معنا که دیگران منکر این جایگاهند، بلکه به این معنا که بعد مادی نفس (بدن) از حیث رتبه به مراتب، پائینتر از روح است و روح از آن جهت که بعد از مفارقت از بدن به تجرد تام نائل شده است و غایت آن خودش است و دیگر نیازی به بدن ندارد و این بدن است که بعد از زنده شدن باید به روح ملحق شود و با همراهی روح از کمالات لایق آن بهرهمند شود.
[[page 1]]