چکیده
بحث سنت و مدرنیته یکی از قدیمیترین بحثهایی است که در ایران وجود دارد. کمترین سابقه این بحث را میتوان در صد سال گذشته دنبال کرد، یعنی پیش از دوران مشروطه، در طول این صد سالی که ما را از دوران مشروطه جدا میکند، تقریباً هیچ دورهای نبوده که بحث سنت و مدرنیته یا سنت و تجدد و اصلاحات بهصورت یکی از مباحث روز در کشورمان مطرح نباشد و گروههای مختلف، بخشها و گرایشات گوناگون در مورد آن اظهارنظر نکنند. در این میان دیدگاه امام خمینی درباره سنت و مدرنیسم بهعنوان رهبر جامعه اسلامی از جایگاه قابل توجهی برخوردار است. امام خمینی گذشته از آنکه بنیانگذار و رهبر انقلاب اسلامی بوده بهعنوان دانشمندی برجسته در علوم و معارف مختلف اسلامی شناخته میشد که این امر بیانگر چند بعدی بودن زندگی و شخصیت والای امام است. یکی از مباحث بسیار مهمی که در حوزه اندیشه سیاسی امام خمینی «سنت» و «مدرنیسم» است که بهرغم اهمیت بسیار زیادش کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مقایسه این بعد از اندیشه سیاسی امام خمینی با سایر ابعاد اندیشه سیاسیشان نمایانگر آن است که بحث سنت و مدرنیسم از دیدگاه امام همچنان در حاشیه قرار گرفته و بحث جدی درباره آن انجام نشده است. ازاین رو، ما در این تحقیق در صدد این بودیم که ببینیم دیدگاه امام درباره سنت (با تأکید بر فقه سیاسی) چیست؟ با این فرضیه که «با توجه به عناصر مدرنی که در اندیشههای فقهی سیاسی امام وجود دارد، حضرت امام از اندیشه سنتی «متصلب» عبور میکند و با «پویا» کردن آن به مدرنیته اسلامی یا تجدد اسلامی میرسد. بر اساس مدل اسپریگنز ساختار اندیشه سیاسی حضرت امام تعیین شد. به این صورت که بینظمی و بحران که در زمان امام جامعه را فرا گرفته بود. چه چیزهایی بود؟ اشاره شد بر اینکه «سنتگرایی ارتجاعی و غربگرایی افراطی» مهمترین بحران زمان در اندیشه امام بود که در فصل دوم بهطور مشروح مورد بحث و بررسی قرار گرفت. علل این بینظمی و کارکرد نادرست اوضاع سیاسی زمانه امام چه بوده؟ اشاره شد بر اینکه علل خارجی و داخلی باعث پیدایش بحران شدند.
از عوامل خارجی به گسترش نفوذ استعمار و از علل داخلی به مسائلی مثل: استبداد و مدرنیزاسیون در حوزه فرهنگی اشاره شد که در فصل سوم، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در قدم بعدی اینکه امام چه تصویر مطلوبی برای جامعه ایران و چه راهکارها و تجویزاتی در قبال بحرانها ارائه نمودند. اشاره شد بر اینکه حضرت امام با طرح آزادی اسلامی، توان گسست از حافظه جمعی سنت با پویا کردن فقه سنتی «متصلب»، احیای فقه سیاسی، ولایت مطلقه فقیه و انقلاب اسلامی ایران تصویر مطلوبی برای جامعه ایران ترسیم کرده و سنت و مدرنیسم را با هم تلفیق کردند که در فصل چهارم مورد بحث و بررسی قرار گرفت. امام خمینی فقیه دوران گذار بود، یعنی یک پا در سنت داشت و یک پا در جهان مدرن. به همین دلیل بود که امام از یک سو بر فقه جواهری و اجتهاد سنتی پافشاری میکرد و از سوی دیگر بر لزوم رعایت مقتضیات زمان و مکان در استنباط فقهی پای میفشرد.
[[page 1]]