چکیده
دریافت مراد امام از جمهوری یکی از دغدغههای جوامع علمی امروز کشور است. اما این مهم را نباید فراموش کرد که نقش امام خمینی از این منظر که توانستند در عرصه اجتماعی، اندیشه دینی اسلامی را با اندیشهای عرفی چون جمهوریت تلفیق دهند بسیار ممتاز است و با این کار دست به ایجاد نوعی فلسفه سیاسی ترکیبی زدند، کاری که معمولاً شخصیتهای درون دینی در میان ادیان مختلف از آن ابا دارند. در اسلام و حتی شیعه نیز بهطور جدی کمتر کسی در عرصه نظری و عملی توانسته است عناصر مختلف فرادینی و دینی را در الگوهای خود ادغام کند و عملاً الگوی خود را به یک الگوی ملی و محدود به کشور خود تبدیل کند. اندیشه جمهوریت که از دستاوردهای بزرگ بشریت و مورد قبول خیلی از جوامع و ملتهاست در انقلاب اسلامی ایران پذیرفته شد و ایستادگی امام روی کلمه جمهوری اسلامی نیز که با بیان «نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» همراه شده به منظور ارائه فلسفه سیاسی ترکیبی و توجه به عناصر عرفی و دینی در اداره حکومت و جامعه بود اما با دست توانای خود کسانی که جمهوری اسلامی را با کم و کاست و زیادی میخواستند کنار گذاشتند. امروز باید باور داشت که ایجاد فاصله بین مسائل جامعه بر میگردد عملاً راه به بنبست دارد و همان باعث انزوای بخشهای اجتماعی و سیاسی دین در جامعه میشود چیزی که قبل از امام و پیروزی انقلاب اسلامی شاهد آن بودیم. تکیه امام خمینی به وجود مجلس شورای اسلامی بهعنوان نهاد قانونگذار وجود نهاد ریاست جمهوری و دیگر ترتیبات و نهادهای سازمان مدنی و در یک کلام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نشانگر پذیرش اصل جمهوریت در فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی است. انتخابات استیضاح رفراندوم و همه نهادهایی از این دست با پذیرش روح معنوی و اسلامیمیتوانند روح کلی جامعه را نمایندگی کنند. یعنی جمهوری اسلامی از منظر ایشان با مدیریت و تصمیمات و مشارکت انسانها شکل میگیرد ولی رعایت احکام اسلام برای یک حکومت اسلامی لازم است. «دولت اسلامی که ما میخواهیم یک جمهوری است که با آرای ملت درست و احکام اسلام هم در او اجرا شود قانون اساسی همان قانون اسلام است» به هر حال ویژگیهای اندیشه سیاسی امام فراوانند ولی در کنار توجه به مصلحت عامه، نقش زمان و مکان در اجتهاد آگاهی به شرایط و مقتضیات زمان نگاه فقیه به عنوان حاکم و به فقه حکومتی و سیاسی اجتماعی میتوان از توجه به عرف و فهم عرف در احکام اجتماعی و مبتنی بر نظر عرف به برجستگی یاد کرد. و «جمهوری» صرفاً یکی از آنهاست و تحول عدم دخالت زنان در امور اجتماعی و حکومتی و انتخابات به دخالت و حضور در عرصههای اجتماعی یکی دیگر از آنهاست و از این مقولهها در موسیقی شطرنج، اطلاحات ارضی و ... کم نیستند. باید دانست که در اندیشه امام عوامالناس تماشاچی تودههای شریک قدرت نیستند. نقش مردم فقط حرکت دادن اهرمی از قدرت نیست که سپس دوباره به مکان نخست بازگردند. اما این نظریهشماری از نخبگان سیاسی که «اگر عامه مردم بخواهند در امور مشارکت کنند بحران دموکراسی پدید میآید و این در صورتی مهار میشود که عامه مجدداً بیتفاوتی پیشه کنند» را به شدت در هم کوبید و یک تنه در مقابل این نظریه ایستاد که باید مردم مشارکت داشته باشند «در رأس برنامههای دولت باید این مطلب باشد که این هماهنگی را حفظ بکنند خیال نکنند که ما دولت هستیم و باید مسألهای را مطرح میکنیم ملت بپذیرد چه روی مصالحش باشد چه نباشد شما نمیتوانید کارهایی را که الان در ایران هست انجام بدهید الّا با هماهنگی با ملت، هماهنگی با ملت هم این است که شما توجه کنید به خواستههای اینها» و جمهوری از نظر امام یعنی همین یعنی مردم تصرفکنندهاند و منفعلانه عمل نمیکنند و نکنند و نخواهند کرد این تحقیق در این وادی است ولی قبل از به پایان بردن این چکیده توجه خوانندگان گرامی را به این نکته معطوف مینمایم که در سیره نظری و عملی امام مردمسالاری و مشارکت مردم یک اصل است و توجه به این اصل محوری، اساس فهم و درک صحیح اندیشه سیاسی امام است باید عنایت داشت که مردمسالاری و مشارکت مردمی [[page 1]]ایدهای نبود که امام در جریان اداره کشور و در فرآیند تجربه عمل سیاسی در اداره نظام جمهوری اسلامی بدان رسیده باشد. امام از همان آغاز و بر اساس شناخت و درک عمیق از فراز و نشیبهای تاریخ معاصر به نفی دکترینهای مطرح و معمول مبارزاتی در دهههای پیش از انقلاب پرداخت. مبارزات نخبهسالارانه در اشکال مختلف رفرمیستی جنگ مسلحانه و ترور سیاسی علاوه بر ناکارآمدی عدم تناسب با ویژگیهای تاریخی و فرهنگی جامعه، با مبانی فکری و ایدئولوژیک امام سازگاری نداشت، آنچه امام به آن میاندیشید «تکرار تجربه انبیا الهی یعنی ایجاد یک انقلاب فراگیر و متکی به امواج عظیم مردمی بود» همین خط مشی امام نهایتاً با ایجاد رابطه معنوی با اقشار و لایههای مختلف اجتماعی اساس یک جمهوری را پایهگذاری کرد. پایان بخشیدن به حیات 2500 ساله نظام شاهنشاهی و بنیانگذار اولین نظام جمهوری در تاریخ سیاسی ایران نیز نمونههای بارز اعتقاد امام به مردمسالاری و مشارکت عمومی مردم است امام در تأکید بر مشارکت عامه مردم آنچنان جدی و قاطع بود که با هر گونه نخبهسالاری حتی از سنخ روحانی ان به شدت برخورد میکرد. آن زمان که روشنفکران را به تبعیت از روحانیت در اعلام لیست انتخاباتی و رأی دادن به کاندیداها فرا خواندند امام با عصبانیت فرمودند این حرکت روی دیگر سکه جدایی روحانیت از سیاست و به همان اندازه مخرب و خطرناک است لذا مردمسالاری و مشارکت عمومی در قالب تعالیم دینی میراث گرانبهای امام و خدمت عظیم آن مرد بزرگ به اندیشه سیاسی اسلامی و شیعی است با این چکیده وارد عناصر اصلی بحث میشویم.
[[page 2]]