مرحوم آیت الله کاشانی سوابقی هم در عراق داشت. وی با مرحوم پدرش، حاج آقا مصطفی کاشانی و آقای سید محمدتقی خوانساری در نهضت استقلال طلبانه عراق که بعد از جنگ بین الملل اول آغاز شد، شرکت داشتند. آیت الله کاشانی فرد فعالی بود شخصی میگفت: ایشان دم درِ خانه علما می آمد و میفرمود: احتمالُ الغَلبه فنجَّز للتکلیف؛ یعنی احتمال این که غلبه کنیم منجز به تکلیف است. یعنی تنجیز تکلیف میکند. ایشان همه را به مبارزه دعوت میکرد که به صورت مسلحانه و... مقابله کنند. مدتی جنگیدند و آخر کار نتوانستند مقاومت کنند در نتیجه شکست خوردند.
فردی میگفت: ما چند سال به صورت شبانه روزی در خدمت آیت الله کاشانی بودیم. وی نقل میکرد: ما یک توپچی یهودی داشتیم که به هنگام جنگ با انگلیسی ها در عراق حمد و سوره میخواندیم و به او فوت میکردیم که حفظ شود؛ یعنی خدا او
[[page 34]]را حفظ کند تا بتواند بزند. پس از رفتن متفقین از ایران، آیت الله کاشانی در خانه ای واقع در پامنار مستقر شد و به کارهای سیاسی ادامه داد.
[[page 35]]