یک بار در 9 آذر شعبان جعفری به خانه دکتر مصدق حمله کرد و قصد داشت که او
[[page 61]]را به قتل برساند تا وضع جدیدی به وجود بیاید؛ شاه گفته بود: می خواهم از مملکت بروم. عده ای را جمع کردند و پیش شاه رفتند؛ چند روحانی هم با آن ها بودند. آن جا اظهار کردند که ما اجازه نمی دهیم شما از ایران بروید. این جا بود که مردم وحشت فوق العاده ای احساس کردند و نگران اتفاقات آینده شدند.
[[page 62]]