فصل دوم / خاطرات هاشم امانی

دستگیری واعظان و خطیبان

کد : 88469 | تاریخ : 07/06/1395

‏این نکته را هم باید بگویم که یک مجلسی در مسجد جامع بازار تهران تشکیل می ‌شد ‏‎ ‎
‎[[page 76]]‎‏که تمام شبستان ‌ها و صحن حیاط پر از جمعیت می ‌شد. آن سال ماه رمضان هم همین ‏‎ ‎‏شکل بود و فردی می‌رفت و سخنرانی می ‌کرد. رژیم هر روز در صدد بود که این ‏‎ ‎‏گوینده ‌ها را بازداشت کند، روز بعد گوینده عوض می ‌شد یا با لباس مبدل می ‌آمد. ‏‎ ‎‏ماجرای این مسائل مفصل است. مثلا گوینده بدون عمامه وارد مسجد می‌ شد، کنار منبر ‏‎ ‎‏می ‌نشست، عمامه ‌اش را بر سر می ‌گذاشت و منبر می ‌رفت. پس از منبر نیز به وسیله رفقایی که محاصره ‌اش می‌ کردند به نوعی از مجلس خارج می‌شد. نیروهای شهربانی  هر ‏‎ ‎‏روز به آن جا می‌ آمدند و صف می‌ کشیدند. تعدادشان به صد یا صد و پنجاه نفر ‏‎ ‎‏می ‌رسید. ‌نمی ‌توانستند درِ مسجد را ببندند و این مشکل خیلی بزرگی برای حکومت ‏‎ ‎‏شده بود.‏

[[page 77]]

انتهای پیام /*