فصل چهارم / خاطرات اکبر حسینی صالحی

نقشه ترور حسنعلی منصور

کد : 88505 | تاریخ : 07/06/1395

‏برای ترور منصور که لایحه کاپیتولاسیون را تصویب کرده بود دوستان نقشه کشیدند و ‏‎ ‎‏هیچ کدام از این بچه های تشکیلات م‏‏و‏‏تلفه هم تا آن ساعت خبر نداشتند، که یک ‏‎ ‎‏همچین تروری برنامه ریزی شده است. یعنی حتی از تشکیلات خودشان هم مخفی ‏‎ ‎‏بود. فردایش که بخارایی منصور را زد متوجه شدیم که خلاصه یک چنین طرحی و ‏‎ ‎‏برنامه ای بوده است. اینها می ‌آیند در میدان بهارستان، کمین می ‌کنند و ماموریت اصلی را هم به بخارایی می ‌دهند و شهید اندرزگو هم ماموریت دوم را داشت که اگر بخارایی ‏‎ ‎‏تیرش به هدف نخورد، ایشان خلاصه دومیش را بزند؛ بعد بقیه هم اطراف میدان ‏‎ ‎‏بهارستان برای اینکه ماموران را گیج کنند و بپیچانند که دنبال بخارایی ندوند و آن را‏‎ ‎‏دستگیر نکنند، همزمان با تیر بخارایی تیرهای هوایی زده بودند که یک مقداری حواس ‏‎ ‎‏ماموران را پرت کنند. این ‌جور که من شنیدم. شب این حادثه بخارایی و گروه نظامی ‏‎ ‎‏م‏‏و‏‏تلفه تا صبح نماز می ‌خواندند. البته هیچ وقت نماز شب آنها ترک نمی ‌شد و آن شب ‏‎ ‎‏بیشتر راز و نیاز داشتند با خدا که تیرشان به هدف بخورد. بعد صبح بخارایی با یک ‏‎ ‎‏عریضه که دستش بود، می ‌رود جلوی ماشین حسنعلی منصور، در میدان بهارستان، ‏‎ ‎‏جلوی مجلس که می‌ خواسته پیاده شود، می ‌رود کارش را انجام بدهد، که خوب خیلی ‏‎ ‎‏خودش را شیک درست کرده بود و محاسن خودش را زده بود و کراوات و فلان و ‏‎ ‎‏اینها، که حسنعلی منصور به محض اینکه در را باز می ‌کند پیاده بشود، بخارایی می ‌رود ‏‎ ‎‏جلو به عنوان عریضه دادن. و گلوله ای که ایشان می ‌زند عرض کنم که به گلوی منصور ‏‎ ‎‏می‌ خورد.‏

[[page 131]]

انتهای پیام /*