فصل چهارم / خاطرات اکبر حسینی صالحی

دستگیر شدن پس از شهادت اندرزگو

کد : 88521 | تاریخ : 07/06/1395

‏پس از شهادت شهید اندرزگو ساعت 10 شب ساواکی ها به منزل ما می ‌ریزند و در خانه مستقر می شوند. من هم خبر نداشتم. به محض آن که وارد شدم به من دستبند و چشم بند زدند و مرا یکسره به اوین بردند. سحرگاه بود که رفتیم در اتاق بازجویی. رئیس ‏‎ ‎‏[بخش مربوطه] ساواک شخصی به نام منوچهری معروف به ازغندی بود. ایشان آن ‏‎ ‎‏شب آنجا منتظر ما بود. یک شخصی به نام نادر تهرانی بود که بعد از انقلاب در زندان ‏‎ ‎‏قصر محاکمه‌‌ ای طولانی داشت، و یک شخصی هم به نام سعیدی بود که او هم بعد از ‏‎ ‎‏انقلاب به خارج متواری شد؛ البته با منوچهری هر دو فرار کردند ولی تهرانی دستگیر ‏‎ ‎‏شد. شب اول که ما را بردند همه آنها منتظر بودند ما برویم بعد هم بگویند شاهکار ‏‎ ‎‏کردیم و بعد از چهارده سال باند آقایان را متلاشی کردیم. سید علی اندرزگو را کشتیم. ‏‎ ‎‏آنها منتظر بودند که بالاخره حدود چهارده سال مخفی کردن سید علی اندرزگو و ‏‎ ‎‏جلساتی که ما در این دوران داشتیم، اینها را از ما بازجویی کنند.‏

[[page 149]]

انتهای پیام /*