امام و انقلاب اسلامی

قیام 15 خرداد 1342

کد : 88703 | تاریخ : 07/06/1395

قیام 15 خرداد 1342 

‏پانزده خرداد به حق از طرف امام لقب «یوم اللّه » گرفته و یکی از افتخارات عظیم‏‎ ‎‏نهضت اسلامی و یکی از لکّه های ننگ تاریخی بر چهره رژیم سفّاک شاه و‏‎ ‎‏حامیانش است. این واقعه، یکی از حوادث عجیب و غریب تاریخ است، مثل‏‎ ‎‏خود انقلاب که مایه ناباوری ناظران دنیا بود، برای ناظران جهانی غیرقابل قبول‏‎ ‎‏بود، حتی برای خود دولت، یعنی دولت آن روز‏‎[1]‎‏ که چگونه در محیط خفقان و فشار‏‎ ‎‏و دیکتاتوری که وجود داشت، با آن سرعت، چنان قیام مردمی به وجود بیاید؛‏‎ ‎‏مذاکراتی که هیأت دولت شاه در زمان حادثه 15 خرداد، به ریاست علَم در عصر 15‏‎ ‎‏خرداد انجام داده و دو سه هفته بعد هم یکی دو جلسه بوده، مربوط به این روز، که منتشر‏‎ ‎‏شده است. ‏

‏علَم می گوید که: ما پیش از محرم به فکر افتاده بودیم تا امام را بگیریم (او امام‏‎ ‎‏نمی گوید، من تعبیر امام را می گویم) ایشان را بازداشت کنیم، ولی گفتیم شاید روزهای‏‎ ‎‏محرم برایمان مشکل درست بکند، بگذاریم بعد از دهه محرم و فکر نمی کردیم که قضیه‏‎ ‎‏به اینجا کشیده بشود.‏

‏اگر در نظر بگیرید که ریشه این قیام همگانی، در کمتر از چند ماه، این همه‏‎ ‎‏توانسته است به عمق جامعه فرو برود و جامعه را به این وسعت در مقابل رژیم‏‎ ‎‏شاه قرار بدهد، می فهمید که معنای رهبری، مبارزه و نفوذ رهبری چیست؟ این‏‎ ‎‏امر خیلی عظیم است که یک رهبر بتواند در این مدت کوتاه، این گونه مردم را‏‎ ‎‏تجهیز بکند و وادار بکند که به استقبال خطر بروند و یکباره در سراسر کشور،‏‎ ‎‏حرکتی عظیم به وجود بیاید. خب، شما می دانید شهرهای تبریز، قم، شیراز،‏‎ ‎‏خراسان، اصفهان و بسیاری از شهرستانهای دیگر و مرکز مهم ـ تهران ـ در چنین‏‎ ‎
‎[[page 36]]‎‏روزی، یکباره و یکدفعه علیه بی داد شاه، شعله شدند و آتشگیره این جریان‏‎ ‎‏به صورت ظاهر، بازداشت امام بود؛ اما یک بازداشت ساده نمی توانست این همه‏‎ ‎‏حرکت ایجاد بکند، این جریان احتیاج داشت به یک جریان صحیحی که مردم را آماده‏‎ ‎‏بکند.‏

‏قضیه به این شکل می شود: امام در روز عاشورا (البته دهه محرم اوج کار بود)‏‎ ‎‏سخنرانی می کنند. دستگاه حکومتی شاه می فهمد که دیگر امام نمی تواند آزاد باشد.‏‎ ‎‏بنابراین شب دوازدهم محرم امام را بازداشت می کنند. یعنی امام روز 13 خرداد (دهم‏‎ ‎‏محرم) سخنرانی می کنند و روز دوازدهم محرم (15 خرداد) نیمه شب، بازداشت‏‎ ‎‏می شوند، بازداشت امام این جریانات را به وجود آورد. من خودم در آن موقع در باغ شاه‏‎ ‎‏سابق و پادگان لاهوتی امروز، سرباز بودم، طلبه بودم، ما را گرفته بودند، با پنجاه نفر از‏‎ ‎‏طلبه های قم و آنجا سرباز بودیم. ما از نزدیک در جریانات قرار می گرفتیم، چون آنجا‏‎ ‎‏لشکر گارد بود و بعضی از افسران لشکر گارد هم در داخل پادگان، با ما آشنا بودند و از‏‎ ‎‏این طریق جریانات را می فهمیدیم.‏

‏طی دهه محرم، من سفری به قم کردم و به زیارت امام رفتم. در آن زمان، مبارزه اوج‏‎ ‎‏داشت، سخنرانیها آغاز شده بود و حرکت وعاظ و مردم در مساجد نشان می داد که‏‎ ‎‏کشور آبستن مسائلی است و حوادثی در پیش است. در این شرایط خدمت امام رسیدم تا‏‎ ‎‏ببینم وظایف ما چیست؟ آنجا چه خواهد شد؟ امام فرمودند: من برای شما وظیفه ای‏‎ ‎‏تعیین نمی کنم، اما خود ما برنامه ای داریم که به همین زودی، خبر آن به شما می رسد.»‏‎ ‎‏بیش از این چیزی به ما نگفتند.‏‎[2]‎

‎ ‎

‎[[page 37]]‎

  • با استعفای دکتر علی امینی در 28 تیر ماه 1341، امیر اسداللّه علم به نخست وزیری رسید.
  • . هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ خطبه های نمازجمعه؛ ج 4، صص 249ـ252.

انتهای پیام /*