امام در دفتر خاطرات ایام

سال 1362

کد : 89042 | تاریخ : 07/06/1395

دوشنبه 1 فروردین 1362

‏برای زیارت امام، به دفتر امام رفتم. سپس به حسینیه جماران رفتم؛ تقریباً همه سران‏‎ ‎‏نهادها و ارگانها حضور داشتند. رئیس جمهور (فرا رسیدن عید نوروز را) به امام تبریک‏‎ ‎‏گفتند و امام نیز، سخنرانی مبسوطی در مذمّت قشر مستکبر و کاخ نشین و تعریف از‏‎ ‎‏کوخ نشینان، کردند. با توجه با اختلافات جاری در رابطه با دو نظریه اقتصادی موجود در‏‎ ‎‏جامعه، این سخنان امام، به نفع مواضع ما و مجلس است.‏‎[1]‎‏ (در مقابل طرفداران‏‎ ‎‏سرمایه داری).‏‎[2]‎

‏ ‏

سه شنبه 9 فروردین

‏خدمت امام رفتم. حالشان خوب است. از پیشرفت کارها راضی بودند و به آینده خوش‏‎ ‎‏بین. درباره طرحی که در مجلس به امضای 81 نفر رسیده ـ به دنبال پیشنهاد آقای‏‎ ‎


‎[[page 399]]‎‏موسوی اردبیلی مبنی براینکه هرخانوداه فقط یک خانه داشته باشد ـ با امام مشورت‏‎ ‎‏کردم. ایشان مخالفند و گفتند: تعقیب نشود. از بیانات روز عیدشان تشکر کردم. گفتند:‏‎ ‎‏من از اختلافات روحانیون خائف شدم و این حرفها را گفتم که جلو آنها را بگیرم. پیشنهاد‏‎ ‎‏مشخصی برای کمک به محرومان نداشتند، فقط توصیه به کار بیشتر برای آنها‏‎ ‎‏می فرمودند.‏

‏درباره جنگ هم، صحبت کردیم؛ نظر دادم که بنا بگذاریم بر خاتمه دادن  جنگ به‏‎ ‎‏صورت آبرومندانه و از موضع قدرت، ولی امام در این باره نظر روشنی مطرح نکردند و‏‎ ‎‏گفتند: با خاتمه جنگ موافقند، اما باید در شرایط خوبی باشد که در دو ملت، اثر بدی‏‎ ‎‏نگذارد. منتظرند نتیجه عملیات آینده مشخص شود. توصیه به محافظت خودمان کردند‏‎ ‎‏و معمولاً در ملاقاتها این تأکید را دارند.‏‎[3]‎

‏ ‏

پنج شنبه 11 فروردین

‏نزدیک ساعت هشت صبح، نخست وزیر آمد و سپس آقای (علی) شمخانی و‏‎ ‎‏بازجوهای سران حزب توده آمدند و گفتند که سران حزب به حقایق بسیار خطرناکی،‏‎ ‎‏اعتراف کرده، از توطئه مشترک دو ابرقدرت و ارتجاع پرده برداشته اند و اسامی فراوانی‏‎ ‎‏از عوامل نفوذی و عوامل خود داده اند. فکر کردیم، لازم است امام را در جریان‏‎ ‎‏بگذاریم. به دفتر امام رفتیم. با تلفن از دفتر امام خواستم، به امام اطلاع بدهند که کار‏‎ ‎‏فوری داریم ـ کسی نبود که خبر حضور ما را به امام بدهد ـ بلافاصله امام ما را پذیرفتند.‏‎ ‎‏گزارش را دادیم. امام توطئه مشترک را بعید دانستند؛ ولی اصل توطئه عوامل روسی را‏‎ ‎‏محتمل (دانستند)، و قرار شد با تحقیق از افرادی که اسم برده اند، مطالب روشن شود.‏

‏امام نگران هستند که نهادهای انقلاب با تند روی در این مسأله، باعث دورتر شدن‏‎ ‎‏دولتها و قدرتها از ایران بشوند و در جنگ آسیب ببینیم. جای نگرانی هم نیست؛ ولی‏‎ ‎‏فرماندهان سپاه در این مسأله خیلی جدی هستند.‏‎[4]‎


[[page 400]]سه شنبه 17 فروردین

‏احمد آقا آمد و اطلاع داد، امام با پیشنهاد قطع شعار «مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی»‏‎ ‎‏از رسانه های دولتی، موافقت کرده اند و پذیرفته اند که بگویند به امر امام، قطع شده‏‎ ‎‏است. همچنین، محدود کردن راهپیمائیها که کم کم جاذبه خود را از دست داده و مردم با‏‎ ‎‏آن شور اولی شرکت نمی کنند.‏‎[5]‎

‏ ‏

جمعه 26 فروردین

‏پیش ازظهر احمدآقا آمد. اطلاع داد که ده میلیون تومان اهدایی امام به حزب جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی را از قم آورده اند و آماده تحویل است. این کمکهای امام به حزب، اهمیت بسیار‏‎ ‎‏زیادی دارد؛ هم از لحالظ سیاسی و هم رفع نیازها.‏‎[6]‎

‏ ‏

شنبه 27 فروردین

‏به زیارت امام رفتم. نظرم را در باب مذاکره غیر رسمی با عربستان سعودی، گفتم و راجع‏‎ ‎‏به اینکه، اگر آنها از تظاهرات ما در حج جلوگیری کردند، چه کنیم؟ نظر دادم که بهتر‏‎ ‎‏است سر سختی نکنیم و مقررات داخلی آنها را بپذیریم. ابتدا ایشان حاضر نبودند که‏‎ ‎‏چنین امتیازی به عربستان بدهیم. اما پس از بحث و استدلال به اینکه، در مقابل تعهد آنها‏‎ ‎‏به همکاری در امر نفت و عدم کمک به صدام و همکاری در مسأله فلسطین، ارزش دارد‏‎ ‎‏که بپذیریم؛ به عنوان دولت و امام و به صورت رسمی، مردم را تحریک به تظاهرات‏‎ ‎‏نکنیم و از آنها بخواهیم که مقررات را رعایت کنند، تااین حد، پذیرفتند.‏‎[7]‎

‏ ‏

سه شنبه 30 فروردین

‏...جلسه نمایندگان امام در نیروهای مسلح داشتیم. امام در حکم آقای (فضل الله)‏‎ ‎‏محلاتی، دستور ایجاد سازمان واحد، برای نظارت کامل بر نیروهای مسلح، داده اند و به‏‎ ‎


‎[[page 401]]‎‏این حکم عمل نشده است. اساس نامه ای تهیه شده بود، درباره آن صحبت کردیم. قرار‏‎ ‎‏شد با رئیس جمهور و امام دوباره مشورت شود.‏‎[8]‎

‏ ‏

شنبه 3 اردیبهشت

‏عصر همراه با رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس دیوان عالی کشور، به خدمت امام‏‎ ‎‏رفتیم. راجع به حمله با توپخانه به شهرهای عراق مشورت کردیم. امام مخالفت و امر به‏‎ ‎‏صبر کردند و گفتند: ما با مردم عراق طرف نیستیم. قرار شد راجع به کیفیت ادامه جنگ،‏‎ ‎‏منتظر نظریات فرماندهان باشیم.‏‎[9]‎

‏ ‏

جمعه 9 اردیبهشت

‏احمدآقا عصر، تلفن کرد و گفت: امام گفته اند اعترافات (نور الدین) کیانوری (دبیر کل‏‎ ‎‏حزب توده) را شب «روز کارگر»، در تلویزیون پخش کنند.‏‎[10]‎

‏ ‏

چهارشنبه 14 اردیبهشت

‏امام امروز روزنامه اطلاعات را به خاطر چاپ مطالب نوشته شهید مطهری ـ که امام گفته‏‎ ‎‏بودند، منتشر نشود ـ ممنوع الانتشار کردند. شفاعت کردم. اثر نداد.‏‎[11]‎

‏ ‏

پنج شنبه 15 اردیبهشت

‏آقای (سید محمود) دعایی (سرپرست موسسه اطلاعات) آمد. سخت از تعطیلی‏‎ ‎‏روزنامه ناراحت بود. گریه کرد و چاره جویی. گفتم چندین بار من و آقای خامنه ای به امام‏‎ ‎‏پیغام دادیم؛ ایشان نرمتر شده اند. باز هم تلفن کردم که حتی الامکان امروز منتشر شود،‏‎ ‎


‎[[page 402]]‎‏ولی امام مقاومت کردند و احمد آقا گفت: ممکن است روز شنبه درست شود.‏‎[12]‎

‏ ‏

شنبه 17 اردیبهشت

‏عصر با احمدآقا راجع به جنگ، صحبت شد. مایل است که در شورای مرکزی حزب‏‎ ‎‏(جمهوری اسلامی)، باشد و در کنگره کاندیدا شود، ولی امام منع کرده اند. امام مایل‏‎ ‎‏نیستند، ایشان درجایی غیراز بیت، کار کنند. از اقدام آقای طاهری (امام جمعه) اصفهان‏‎ ‎‏در سمینار ائمه جمعه علیه حزب، انتقاد کردند و می گفت به فکر است، جبران کند. از‏‎ ‎‏اطرافیان آقای منتظری، نگران بود و نگرانی امام را نقل کرد و قرار شد از امام بخواهد که‏‎ ‎‏پیامی برای کنگره حزب بدهند.‏‎[13]‎

‏ ‏

شنبه 24 اردیبهشت

‏آقای (موسوی) اردبیلی و آقای فضل الله محلاتی از خدمت امام، به منزل ما آمدند...‏‎ ‎‏آقای (موسوی) اردبیلی گفت: با امام مطرح کرده است که وظایف ستاد پیگیری فرمان‏‎ ‎‏هشت ماده ای امام، به شورای عالی قضایی، منتتقل شود. قبلاً هم چنین نظری داشته ایم.‏‎ ‎‏امام پذیرفته اند. باید رسماً تقاضا کنند و موافقت شود.‏

‏آقای (موسوی) اردبیلی گفت: راجع به جنگ هم با امام صحبت کرده اند؛ امام‏‎ ‎‏گفته اند: باید در میدان بجنگیم و شهرها را نباید بزنیم.‏‎[14]‎

‏ ‏

دوشنبه 26 اردیبهشت

‏آقای (حمید) زیارتی آمد و اخیراً به امر امام، مسئول مرکز اسناد انقلاب اسلامی شده‏‎ ‎‏است. امام گفته اند افراد حجتیه ای را بیرون بریزد.‏‎[15]‎

‏ ‏


[[page 403]]شنبه 31 اردیبهشت

‏ساعت نه، خدمت امام رفتم. انتقادهای تند و بی رویه بعضی از نمایندگان مجلس به‏‎ ‎‏دولت در نطقهای پیش از دستور و سایر مناسبتها، مطرح شد. امام ناراضی بودند و بنا‏‎ ‎‏دارند آن را محکوم کنند و باعث تضعیف انقلاب می دانند. از اطرافیان آیت الله منتظری‏‎ ‎‏منحرف می کنند. به فکر چاره اند؛ یک سر نخ آن را هم، در اصفهان و قهدریجان می بینند‏‎ ‎‏و قرار شد هیأت دولت را احضار و راجع به اختلافات تحذیر کنند.‏‎[16]‎

‏ ‏

یکشنبه 1 خرداد

‏اعضای سمینار جهاد آمدند و برایشان مفصلاً سخنرانی کردم. مطالبی در حاشیه‏‎ ‎‏اظهارات امروز امام گفتم. امام سخت به نق زدنها و مدعیان کم کار و شعار بده ها، حمله‏‎ ‎‏کرده اند و مخصوصاً به نمایندگان مجلس که از تریبون مجلس، باعث تضعیف قوه مجریه‏‎ ‎‏و انقلاب و رئیس جمهورند.‏‎[17]‎

‏ ‏

دوشنبه 2 خرداد

‏احمد آقا آمد و گفت: امام با سریال تلویزیون «اشک تمساح»‏‎[18]‎‏ موافق بوده اند، نباید آن را‏‎ ‎‏حذف می کردند. گفتم اینگونه امور را که مخالفان به خاطر دین، با آن مخالفت می کنند،‏‎ ‎‏خود امام باید تکلیف آن را روشن نمایند.‏‎[19]‎

‏ ‏

جمعه 6 خرداد

‏پیش ازظهر احمدآقا آمد و نظرش این بود که با پیشنهاد عراق مبنی بر قرار داد بستن در‏‎ ‎‏مورد نزدن شهرهای غیر نظامی، با نظارت سازمانهای بین المللی، موافقت نماییم و این‏‎ ‎


‎[[page 404]]‎‏رویه را از عراق بگیریم. از جواب رد وزارت خارجه ناراحت بود. من هم با نظر ایشان‏‎ ‎‏موافقم. قرار شد با امام مذاکره شود. عصر، اطلاع داد که امام و رئیس جمهور هم،‏‎ ‎‏مخالف نظر ما هستند.‏‎[20]‎

‏ ‏

شنبه 14 خرداد

‏نمایندگان و کارکنان مجلس با امام ملاقات داشتند. قبل از انجام شدن ملاقات عمومی، به‏‎ ‎‏زیارت امام رفتم. امام از تعریفهای دیروز من در نماز جمعه از ایشان، با شیرینی گله‏‎ ‎‏کردند و گفتند که ممکن است باعث غرورشان شود؛ ولی من از اینکه احمد آقا و بیت را‏‎ ‎‏از اعمال نفوذ و ایجاد نظر در ایشان، تبرئه کرده بودم، راضی بودند.‏‎[21]‎

‏راجع به اینکه آقای شیرازی (امام جمعه مشهد) گفته بودند: امام اجازه تعیین سقف‏‎ ‎‏برای اراضی ملکی مزروعی ـ مثلاً صد هکتار ـ داده اند، سوال کردم؛ فرمودند: چنین‏‎ ‎‏چیزی نگفته ام و ضرورت نمی بینم. ولی از راه اصل 49 (قانون اساسی)، ممکن است،‏‎ ‎‏بگیریم. در مورد اصل 49 هم، نگران بودند که پولدارها، پولهایشان را از بانک بیرون‏‎ ‎‏بیاورند، قرار شد لایحه را برای مشورت به خدمتشان بفرستیم.‏‎[22]‎

‏ ‏

چهارشنبه 18 خرداد

‏ساعت ده به منزل امام، برای ملاقات با امام رفتم. با رئیس جمهور با هم خدمتشان رفتیم.‏‎ ‎‏ایشان گفتند: امروز جمهوری اسلامی، روی کاکل شما دو نفر می چرخد، هر چیزی که‏‎ ‎‏یک هزارم احتمال بدهم که برای شما دو نفر مضر باشد، خلاف شرع می دانم.‏‎[23]‎

‏ ‏

‏ ‏


[[page 405]]جمعه 3 تیر

‏پیش ازظهر احمدآقا آمد. گفت از اینکه گاهی در نمازهای جمعه و سخنرانیهای قبل از‏‎ ‎‏آن، مطالبی گفته می شود که مصلحت نیست، امام گفته اند: با شما مشورت و از پخش‏‎ ‎‏مستقیم آن جلوگیری شود تا قابل کنترل باشد. گفتم من موافقت دارم. به امام پیغام دادم‏‎ ‎‏که مبلغی برای مخارج ساختمان مصلای بزرگ تهران بدهند. مصلا بنا است در محل‏‎ ‎‏پادگان قدیم عباس آباد، ساخته شود و با هدیه امام، حسابی برای جمع کردن اعانات‏‎ ‎‏مردم، افتتاح می شود.‏

‏اول شب از دفترامام، متن نامه سرهنگ قذافی رهبر لیبی به امام و جواب امام به‏‎ ‎‏ایشان را که تهیه شده، برای مشورت فرستاده بودند. آقای قذافی به امام نوشته که‏‎ ‎‏احتمال دارد، جریانهایی درپشت سرکوب توده ایها باشد. از ایشان خواسته که خودشان‏‎ ‎‏رسیدگی کنند. امام جواب خوبی داده اند.‏‎[24]‎

‏ ‏

سه شنبه 7 تیر

‏عصر آقای محسن رضایی (فرمانده سپاه پاسداران) آمد. پیشنهاد تعویض فرماندهی‏‎ ‎‏سپاه را داد که مخالفت کردم و خیالش را از این جهت، راحت کردم. گفتم: امام هم با‏‎ ‎‏تعویض فرمانده سپاه، موافق نیستند، خوشحال شد. به خاطر اختلافات در فرماندهی، با‏‎ ‎‏آقای فاکر و نماینده امام (در سپاه)، تحت فشار است.‏‎[25]‎

‏ ‏

شنبه 11 تیر

‏پیش ازظهر، احمدآقا آمد. گفت: امام درباره ترجیح هر یک از آقایان امامی کاشانی، آقا‏‎ ‎‏رضی شیرازی و یا مهدوی کنی، برای عضویت در شورای نگهبان به تردید افتاده اند.‏‎ ‎‏مفصلاً با ایشان صحبت کردم ؛ قرار شد با امام مذاکره کند. آخر شب، احمدآقا آمد و‏‎ ‎‏گفت: حکم سه نفر آقایان محمدی گیلانی، مومن و امامی کاشانی (برای عضویت در‏‎ ‎


‎[[page 406]]‎‏شورای نگهبان) صادر شده و قرار است، فردا صبح اعلام شود تا کار تمام شده تلقی‏‎ ‎‏شود. در وضع حاضر، هر روز از طرف گروههایی مثل (جامعه) مدرسین (حوزه علمیه)‏‎ ‎‏قم و علمای دیگر و جامعه روحانیت مبارز تهران، پیشنهادی خدمت امام می رسد که در‏‎ ‎‏ایشان تردید ایجاد می کند.‏‎[26]‎

‏ ‏

یکشنبه 12 تیر

‏نزدیک به ظهر، به زیارت امام رفتم. امام، اظهارات صدام در جسله افطاری روحانیون را‏‎ ‎‏مطرح کردند که ادعای رهبری اعراب را کرده و قابل توجه و استفاده تبلیغاتی، دانستند.‏‎ ‎‏حالشان خوب است. ماه رمضان، ملاقاتها قطع است؛ مگر غیررسمی.‏

‏فرمودند: آیت الله گلپایگانی نامه ای به ایشان نوشته و به بخشنامه شورای عالی‏‎ ‎‏قضایی در مورد منع تخلیه اجاره ای، اعتراض کرده است. به آقای (موسوی) اردبیلی‏‎ ‎‏(رئیس دیوان عالی کشور) دستور داده اند که جواب ایشان را بدهد و خودشان هم جواب‏‎ ‎‏مختصری داده اند.‏‎[27]‎

‏ ‏

پنج شنبه 23 تیر

‏ساعت نه، جلسه (مجلس) خبرگان (رهبری) شروع شد. قرآن و پیام امام‏‎[28]‎‏ و...‏‎[29]‎‏.‏

‏ ‏

چهارشنبه 29 تیر

‏احمد آقا تلفنی از عزل (محمد هاشمی) مدیر عامل صدا و سیما توسط شورای‏‎ ‎‏سرپرستی و نصب دکتر حسن روحانی خبر دادند. از نامه پنج شش وزیر، به امام و اعلام‏‎ ‎


‎[[page 407]]‎‏استعفا براثر اختیار دادن امام به نخست وزیر و رنجیدگی امام، خبر داد.‏‎[30]‎

‏ ‏

پنج شنبه 30 تیر

‏شب خبر استعفای محمد و سرپرستی موقت آقای (محمد جواد لاریجانی) اعلام شد.‏‎ ‎‏ساعت ده به خانه آمدم، آقای (موسوی) اردبیلی تلفن کردند و گفتند: امام عصبانی‏‎ ‎‏شده اند و دستور داده اند، فوراً شورای سرپرستی عزل شوند. احمد آقا هم تلفنی همین‏‎ ‎‏را گفتند. من گفتم: دخالت نمی کنم.‏‎[31]‎

‏ ‏

جمعه 31 تیر

‏احمدآقا آمد و جریان ناراحتی امام از عزل (فوری) محمد را گفت و اضافه کرد: امام‏‎ ‎‏معتقدند، قانون اساسی، معنایش این نیست که سه قوه در اداره صدا و سیما شرکت‏‎ ‎‏کنند.‏‎[32]‎

‏ ‏

شنبه 1 مرداد

‏برای عقد ازدواج فرزانه (هاشمی بهرمانی) برادر زاده ام با علیرضا پسر آقای (ابوالفضل)‏‎ ‎‏توکلی (بینا) خدمت امام رفتم، عقد بسته شد. امام باز، بر غیرقانونی بودن دخالت سه قوه در‏‎ ‎‏اداره صدا و سیما، تأکید کردند. گفتم: با توجه به اینکه پای برادرم محمد، در میان است،‏‎ ‎‏مناسب نیست که من دخالت کنم. ایشان گفتند: به خاطر برادر شما بودن، نباید مظلوم واقع‏‎ ‎‏شود و به صدا و سیما آسیب برسد. (امام) از موفقیتهای جنگ، راضی بودند.‏‎[33]‎

‏ ‏

سه شنبه 4 مرداد

‏در جلسه حزب الله در مجلس، قرار بود اختلافات صدا و سیما مطرح شود. نامه ای به‏‎ ‎


‎[[page 408]]‎‏امام و به سران سه قوه، توسط آقای (محمدرضا) توسلی رسید که در آن، سران را مأمور‏‎ ‎‏رسیدگی و قضاوت، در آن اختلافات کرده و کسانی را که افرادی را در بیت امام ـ احمد‏‎ ‎‏آقا ـ متهم می کنند که خودسرانه عمل می کنند، یا امام را تحت تأثیر القائات قرار می دهند،‏‎ ‎‏امر به توبه فرموده بودند. با این نامه مسأله از حدت افتاد و از دستور جلسه سه شنبه هم،‏‎ ‎‏خارج شد.‏‎[34]‎

‏ ‏

شنبه 22 مرداد

‏احمدآقا تلفن کرد و گفت: نظر امام این است که من، نمایندگی مجلس در شورای‏‎ ‎‏سرپرستی صدا و سیما را بپذیرم.‏‎[35]‎

‏ ‏

شنبه 29 مرداد

‏به زیارت امام رفتم... به ایشان پیشنهاد کردم که برای تغییرات آب و هوا، گاهی به بیرون‏‎ ‎‏شهر بروند، خندیدند. به علامت مخالفت. اصلاً از خانه بیرون نمی روند.‏‎[36]‎

‏ ‏

شنبه 2 مهر

‏ساعت یازده خدمت امام رسیدم. امام با نقل جمله ای از چرچیل (نخست وزیر معروف‏‎ ‎‏انگلستان) که گفته: هواپیما پس ازاینکه انسان از آن پیاده شود، مرکب خوبی است،‏‎ ‎‏فرمود: پس از مراجعت شماها از سفر، من می گویم سفر خوبی است ضمن سفر،زیاد‏‎ ‎‏دلهره دارم. گفتم امنیت نسبی وجود دارد، نگران نباشید.‏‎[37]‎

‏ ‏

شنبه 23 مهر

‏شب، از دفتر نخست وزیر، اطلاع دادند که آیت الله العظمی نجفی (مرعشی) در قم، به‏‎ ‎


‎[[page 409]]‎‏شهربانی گفته اند که اجازه بدهند، قمه زنی انجام شود. از من نظر خواستند و من از بیت‏‎ ‎‏امام کسب تکلیف کردم. احمد آقا گفت: امام سال گذشته منع کرده اند، اما امسال‏‎ ‎‏دخالت نمی کنند. صلاح نمی دانند در مقابل آقای نجفی (مرعشی)، موضع بگیرند. من‏‎ ‎‏خودم با توجه به منع سال گذشته با مسئولیت خودم به نخست وزیر گفتم، جلوگیری‏‎ ‎‏شود.‏‎[38]‎

‏ ‏

چهارشنبه 4 آبان

‏شب، با آقایان خامنه ای و (موسوی) اردبیلی مهمان احمدآقا بودیم؛ تقاضا کردیم، امام‏‎ ‎‏هم آمدند. در خدمت امام، راجع به زدن مناطق مسکونی عراق، بحث کردیم؛ قبول‏‎ ‎‏نکردند. گفتند: اشکال شرعی و سیاسی دارد. با وضعی که عراق پیش گرفته است، بدون‏‎ ‎‏زدن شهرهای آن، مشکل است که خیلی به جنگ ادامه داد.‏‎[39]‎

‏ ‏

شنبه 7 آبان

‏احمدآقا هم آمد و درباره جنگ و مضمون پیام فهد شاه عربستان به امام، صحبت شد.‏‎ ‎‏فهد در پیام خود، اظهار دوستی کرده و از احتمال بستن تنگه هرمز، نگران است و‏‎ ‎‏پیشنهاد تحسین روابط داده است. من نظر دادم که درباره روابط، باید بگویم که سه مسأله‏‎ ‎‏مهم داریم: 1ـ قطع کمک آنها به عراق. 2 ـ همکاری در مسائل نفت و عدم حمایت از‏‎ ‎‏منافع غرب. 3 ـ همکاری در مبارزه با اسرائیل. اولی فوری است و دوم و سوم در جریان‏‎ ‎‏عمل معلوم می شود. درباره تنگه هرمز هم، ما خواهان امنیت آن هستیم و تا مجبور‏‎ ‎‏نشویم آن را نمی بندیم. اجبار هم در صورتی است که (صدور) نفت ما قطع شود. این هم‏‎ ‎‏اگر بود، به خاطر حمایت از صدام است؛ بنابراین مسئول دیگران هستید، اگر حمایت‏‎ ‎‏نکنید، به اینجا نمی رسیم.‏‎[40]‎


‎[[page 410]]‎

دوشنبه 9 آبان

‏پیش ازظهر، احمد آقا آمد و درباره جواب امام به پیام شفاهی ملک فهد، مشورت کرد.‏‎ ‎‏اصلاحاتی در متن پیشنهادی به عمل آمد. روی چند نکته تکیه شد:‏

‏1ـ عدم خطر ایران برای همسایگان.‏

‏2ـ تمایل به وحدت و انسجام نیروهای اسلامی.‏

‏3ـ لزوم همکاری در مسأله نفت و عدم اقدام در جهت خدمت به غرب.‏

‏4ـ قطع کمک عربستان به عراق.‏

‏5ـ همکاری در مبارزه با اسرائیل.‏

‏6ـ عدم تمایل ما به بستن تنگه هرمز، فقط در صورت اجبار، اقدام به بستن می کنیم.‏

‏7ـ اگر شما به عراق کمک نکنید، نمی تواند منافع ما را در خلیج فارس تهدید کند تا ما‏‎ ‎‏مجبور به بستن تنگه هرمز شویم.‏‎[41]‎

‏ ‏

شنبه 21 آبان

‏ساعت یازده، خدمت امام رسیدم. راجع به جنگ و مسائل دیگر مذاکره و مشورت کردم.‏‎ ‎‏موافقت کردند که به خاطر غرب، از ماجراجویی در خلیج فارس و به خاطر داشتن‏‎ ‎‏امکانات در صورت درگیر شدن در تنگه هرمز و بسته شدن راههای ورود و خروج‏‎ ‎‏نیازمندیها، اقدام به ایجاد روابط خوب با شوروی کنیم.‏‎[42]‎

‏ ‏

شنبه 17 دی

‏ساعت هشت ونیم صبح، همراه با بقیه اعضای شورای سرپرستی صدا و سیما، به زیارت‏‎ ‎‏امام رفتیم. امام درباره اصلاح برنامه ها صحبت کردند و از کم محتوایی اخبار و ابتذال‏‎ ‎‏نمایشهای عزاداری و وجود کمی موسیقی حرام، انتقاد کردند و از اظهارات فردی در‏‎ ‎‏شورای حزب جمهوری اسلامی، مبنی براینکه، امام گفته اند که شورای سرپرستی سابق را‏‎ ‎
‎[[page 411]]‎‏امر به استعفا نکرده اند، به تلخی انتقاد فرمودند و گفتند: هدف مخدوش کردن بیت رهبری‏‎ ‎‏است و تصریح کردند که که من آنها را معزول خواستم، ولی با وساطت دیگران به استعفای‏‎ ‎‏آنها قناعت کردم. بعد از رفتن دیگران، درباره القاب آیت الله و... که در رسانه ها به بعضی‏‎ ‎‏داده می شود و از بعضی دریغ می شود، با امام صحبت کردم و چاره جویی کردم. امام با‏‎ ‎‏اینکه، این را ناحق می دانستند، راه حلی به نظرشان نرسید و واقعاً هم مشکل داریم. درباره‏‎ ‎‏بیت آیت الله منتظری هم صحبت کردند. امام لازم می دانستند، جوری بشود که مایه حرف‏‎ ‎‏نباشد. گفت: شکایاتی از حوزه ها می رسد، مبنی براینکه ایشان در مقابل دیگران و‏‎ ‎‏به خصوص مراجع، زیاد بزرگ می شود. نگران عکس العمل و خشم آنها بودند.‏‎[43]‎

‏ ‏

چهارشنبه 21 دی

‏شب در منزل احمد آقا با سران قوا مهمان بودیم؛ امام هم در جلسه شرکت کردند و‏‎ ‎‏جلسه خودمانی شد و امام شوخیهای شیرینی فرمودند و شرحی از دوران تبعیدشان به‏‎ ‎‏ترکیه گفتند.‏‎[44]‎

‏ ‏

شنبه 8 بهمن

‏خدمت امام رفتم. برای خانم صبورا ردوبادی ـ مدعی داشتن پیام امام زمان برای امام‏‎ ‎‏وقت گرفتم، فکر نمی کردم امام وقت بدهند، بر خلاف انتظار وقت دادند.‏

‏نظر امام درباره انتخابات آینده، این است که نباید، جامعه روحانیت مبارز و جامعه‏‎ ‎‏مدرسین (حوزه علمیه قم) و ائمه جمعه و حزب و... برای سراسر کشور، کاندیدا معین‏‎ ‎‏کنند. می گویند: اینگونه حرکتها، آزادی انتخابات را مخدوش می کند و انحصارطلبی‏‎ ‎‏روحانیت را در امری که مربوط به مردم است، می رساند. درباره حزب جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی، صحبت کردم و امام صرف وجوه شرعیه را فقط، در موارد تبلیغات اسلامی‏‎ ‎‏مجاز فرمودند.‏‎[45]‎


[[page 412]]سه شنبه 11 بهمن

‏با احمدآقا تلفنی صحبت کردم. گفت: امام به آقای مهدوی کنی و نامه جامعه مدرسین‏‎ ‎‏حوزه علمیه قم که خواهان اجازه دخالت درانتخابات سراسر کشور بودند، جواب رد‏‎ ‎‏داده اند و تقاضای ملاقات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را هم، نپذیرفته اند. معلوم‏‎ ‎‏است که امام تصمیم دارند، یک طرف را که دست بالا در انتخابات دارند، محدود کنند تا‏‎ ‎‏طرف دیگر، با امید فعال شود. جناح چپ و خط سه آن را تقویت دموکراسی می دانند و‏‎ ‎‏جناح مقابل آن را تضعیف دموکراسی و محدود کردن آزادیها؛ ولی در مقابل اراده امام،‏‎ ‎‏همه تسلیم هستند.‏‎[46]‎

‏ ‏

پنج شنبه 20 بهمن

‏احمد آقا آمدند؛ نامه یازده نفر از نمایندگان مجلس به امام را آوردند که در آن از امام‏‎ ‎‏خواسته بودند، مانند سال 41، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را برای مجلس،‏‎ ‎‏تحریم کنند. گفت: قبلاً هم، افرادی خدمت امام آمده و خواسته بودند که امام به‏‎ ‎‏شورای نگهبان چنین دستوری بدهند؛ ولی امام ایشان را منع کرده و گفته، این حرفها‏‎ ‎‏ضرر دارد. نامه را خدمت امام برد و برگشت. اطلاع داد که امام به من دستور داده اند که‏‎ ‎‏این آقایان را در مجلس بخواهم و به آنان بگویم، سلب حق رأی زنان، خلاف شرع‏‎ ‎‏است و در زمان شاه، کل کارهای مجلس را ما حرام می دانستیم، از جمله این را، نه این‏‎ ‎‏که اشکالی در انتخاب شدن و انتخاب کردن زن می دیدیم و امروز که همه امور مجلس،‏‎ ‎‏شرعی است، شرکت آنان هم مثل مردان، شرعی، عقلی و انسانی است.‏‎[47]‎

‏ ‏

شنبه 22 بهمن

‏به دفتر رئیس جمهوری رفتم. مشورت کردیم و صلاح دیدیم که من شخصاً به قرارگاه در‏‎ ‎‏جبهه، بروم و مشکل را رفع کنم. قبلاً من و آقای خامنه ای هر دو مایل بودیم، برویم. قرار‏‎ ‎


‎[[page 413]]‎‏شد از امام بپرسیم، امام از رفتن آقای خامنه ای منع کردند. به این دلیل که ایشان از لحاظ‏‎ ‎‏جسمی، قدرت کمی دارند.‏

‏عصر برای خداحافظی، به خدمت امام رفتم. خیلی محبت کردند و دعای سفر در‏‎ ‎‏گوشم خواندند. فرصتی پیش آمد که امام را ببوسم. حکم فرماندهی عملیات را به نام من‏‎ ‎‏صادر کردند و احمد آقا به منزل آورد. در حکم امام ازاین به بعد، فرماندهی عملیات در‏‎ ‎‏جبهه به من محول شده است.‏‎[48]‎

‏ ‏

دوشنبه 1 اسفند

‏با تلفن، خبرسلامتی به احمد آقا داده شد؛ امام شرط کرده اند، مرتب اطلاع سلامتی را‏‎ ‎‏بدهم.‏‎[49]‎

‏ ‏

دوشنبه 8 اسفند

‏مجلس را به آقای یزدی سپردم و خدمت امام رفتم. گزارشی از وضع جنگ دادم. امام‏‎ ‎‏نگران بودند؛ از طرف آقای صیاد شیرازی، گزارش ناراحت کننده ای دریافت کرده بودند.‏‎ ‎‏با توضیحات من، تخفیفی حاصل شد. برای امام، اهداف مهم عملیات را توضیح دادم.‏‎ ‎‏ایشان هم نظرشان این بود که قطع جاده ـ بغداد ـ ضربه غیرقابل جبرانی به بعث عراق،‏‎ ‎‏وارد می کند. به ایشان گفتم: من از رهگذر این اهداف، به ختم جنگ می اندیشم. ایشان‏‎ ‎‏لبخندی زدند و جوابی ندادند.‏‎[50]‎

‏ ‏

چهارشنبه 17 اسفند

‏شب با سران قوا، مهمان احمد آقا بودیم. امام هم در جلسه شرکت کردند. بیشتر صحبتها‏‎ ‎‏درباره جنگ بود و امام از نامه آقای منتظری ـ که وضع جنگ را بد ترسیم کرده بودند ـ‏‎ ‎


‎[[page 414]]‎‏گله داشتند. قرار شد من به ایشان تذکر دهم.‏‎[51]‎

‏ ‏

یکشنبه 28 اسفند

‏امام پیغام داده بودند که من با شورای نگهبان درباره سخت گیریشان در امر بودجه،‏‎ ‎‏مذاکره کنم. قبلاً از امام، درخواست شده بود که دخالت کنند.‏‎[52]‎

‏ ‏

‏ ‏


‎[[page 415]]‎

‎ ‎

‎[[page 416]]‎

  • . بعد از وقایع تابستان سال 60 و موفقیت نیروهای خط امام، دو دیدگاه فکری در میان این نیروها پیدا شد. یکی از این دیدگاهها که به (جناح محافظه کار) شهرت یافت، معتقد به احترام به مالکیتها و تقویت بخش خصوصی بودند. در دیگر سو، دیدگاهی موسوم به جناح «تندرو» وجود داشت که در عرصه اقتصادی به ضرورت محدود کردن مالکیتها و دولتی کردن، و در سیاست خارجی به ایده های انقلابی معتقد بودند و هر دو جریان، در حمایت از محرومان و مستضعفان و برخورد با سرمایه داران متجاوز خارجی به ایده های انقلابی معتقد بودند و هر دو جریان، فکر حمایت از محرومان و مستضعفان و برخورد با سرمایه داران متجاوز را در سر داشتند. اختلاف این دو گروه فکری در نهایت موجب انشعاب «مجمع روحانیون مبارز» از «جامعه روحانیت مبارز تهران» شد.
  • . هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ آرامش و چالش: کارنامه و خاطرات، سال 1362؛ ص 4.
  • . همان؛ ص 14.
  • . همان؛ ص 16ـ17.
  • . همان؛ ص 24.
  • . همان؛ ص 38.
  • . همان؛ ص 39.
  • . همان؛ ص 42.
  • . همان؛ ص 52.
  • . همان؛ ص 59.
  • . همان؛ ص 66.
  • . همان؛ ص 68.
  • . همان؛ 70ـ72.
  • . همان؛ ص 83.
  • . همان؛ ص 84.
  • . همان؛ ص 92.
  • . همان؛ ص 82 ـ83.
  • . سریال اشک تمساح که با موضوع تلاش ناموفق و خنده دار سلطنت برای بازگرداندن محمدرضا شاه پهلوی به تاج و تخت، از شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی پخش می شد.
  • . هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ آرامش و چالش: کارنامه و خاطرات، سال 1362؛ ص 97.
  • . همان؛ ص 105.
  • . برای مطالعه مشروح سخنان آیت الله هاشمی رفسنجانی، به کتاب خطبه های نماز جمعه؛ ج 4، 13 / 3 / 1362، ص 255ـ261 مراجعه شود.
  • . هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ آرامش و چالش: کارنامه و خاطرات، سال 1362؛ ص 116ـ117.
  • . همان؛ ص 126.
  • . همان؛ ص 151.
  • . همان؛ ص 157.
  • . همان؛ 160ـ161.
  • . همان؛ ص 161.
  • . امام در این پیام فرموده است: مجلس خبرگان به هیچ چیز الا مصالح اسلام و مسلمین فکر نکند که کوچکترین سهل انگاری، بزرگترین فاجعه را به وجود خواهد آورد. صحیفه امام؛ ج 18، ص 5 .
  • . هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ آرامش و چالش: کارنامه و خاطرات، سال 1362؛ ص 177.
  • . همان؛ ص 191.
  • . همان؛ ص 193.
  • . همان؛ ص 196.
  • . همان؛ ص 199.
  • . همان؛ ص 202.
  • . همان؛ ص 233.
  • . همان؛ ص 241.
  • . همان؛ ص 309.
  • . همان؛ ص 337.
  • . همان؛ ص 352.
  • . همان؛ ص 355.
  • . همان؛ ص 357.
  • . همان؛ ص 371.
  • . همان؛ ص 439.
  • . همان؛ ص 444.
  • . همان؛ ص 465.
  • . همان؛ ص 469.
  • . همان؛ ص 482.
  • . همان؛ ص 483.
  • . همان؛ ص 501.
  • . همان؛ ص 517.
  • . همان؛ ص 530.
  • . همان؛ ص 544.

انتهای پیام /*